نقد کاربردی

قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود


عزیز خردسالی از من پرسید: چرا آدم وقتی خودش را قلقلک می دهد خنده اش نمی گیرد؟

گفتم وقتی مغز فرمان تماس با بخش هایی از بدن را برای دست خود صادر کرده، به دنبال آن احساس تماس غیرمنتظره ای هم واقع نمی شود تا شخص، حس قلقلک و خنده را تجربه کند.

در این ایام در پندهایی غیرمتخصصانه توصیه می کنند فردی که بنا به دلایلی قابل بررسی از سوی شخص یا اشخاصی طرد شده، خود را به یک چای یا قهوه دعوت کند. خود را نوازش دهد. به خود عشق بورزد. خود را ببوسد و خلاصه در فقدان محبت از سوی همدم، خانواده و اطرافیان، زحمت این وظیفه خارجی را برعهده گرفته و خودش را دوست بدارد.

مغز، تحلیل گر خاموش تمام وقایع پیرامون انسان اجتماعی است. شاید بتوان به کمک تلقین ها و وانمودهای ناشیانه، بر احساس افسردگی و تنهایی سرپوش گذاشت و مغز را به طور مقطعی در خودآگاه فریفت اما در بخش ناخودآگاه ذهن انسان، این نیاز برطرف نشده ی تایید شدن، دیده شدن، مورد محبت قرار گرفتن و… در لایه های زیرین دنیای پیچیده ذهنی جابجا شده  و در اشکال دیگری از تعارضات روانی خود را بروز خواهد داد.

آسپرین در نزد افکار عمومی جزو معمولی ترین و کم ضررترین داروهاست ولی وقتی از سوی شخصی غیر متخصص برای کودکی ۱۲ ساله تجویز می شود می تواند با بروز صدمات بسیار شدید مغزی و حتی مرگ، فاجعه «سندروم ری» را رقم بزند.

طبق آمار سازمان بهداشت جهانی سالانه حدود ۸۰۰  هزار نفر با اقدام به خودکشی جان خود را از دست می دهند و سهم زیادی از این مرگ های تاثرانگیز در کارنامه کشورهای آسیایی ثبت شده است.

هم چنان که باید تشخیص بیماری جسمی و تجویز دارو برای درمان شخص را به «پزشک تن» سپرد در زمان بروز بیماری های روحی نیز باید از نسخه پیچی های خودسرانه و نامطمئن اجتناب کرد.

روان پزشکان عقیده دارند در بسیاری موارد، اطرافیان شخص افسرده می توانند با رفتار ملاطفت آمیز و به کار بستن توصیه های مشاورین متخصص، با همراهی های دل سوزانه او را از گذرگاه خطرناک بحران های روحی عبور دهند.

فریبرز روشن فکر / سردبیر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا