روان پزشک رمان نویسی که دیکتاتورها را روان شناسی کرد
«مانس اشپربر» Manes Sperber، روانپزشک و رماننویس اتریشی- فرانسوی بود. او ۱۲ دسامبر ۱۹۰۵ در Zabolotiv شهر کوچکی در اوکراین کنونی به دنیا آمد.
اشپربر پس از شرکت در کلاس های آزاد آلفرد آدلر Alfred Adler روانشناس مشهور در وین اتریش، سخنرانی کوتاهی انجام داد و نظر آدلر به استعداد اشپربر در موقعیت یک نوجوان ۱۶ ساله جلب شد. اشپربر از فرصت استفاده کرد و از آدلر تقاضای حمایت علمی کرد و آدلر پذیرفت که اشپربر به طور تمام عیار دروس روانشناسی را زیر نظر او تحصیل کند.
بعد از ۵ سال تحصیل، اشپربر به مقام استادی رسید و در سال های ۱۹۲۷ تا ۱۹۳۳ استاد روانشناسی دانشگاه برلین شد.
او در زمانه ی قتل و عام های بیامان استالین و کشورگشایی های خونین هیتلر، در پی کشته شدن بسیاری از دوستان و همراهان خود، کتاب مشهور «نقد و تحلیل جباریت» را در کالبدشکافی شخصیت بیمار دیکتاتورها به رشته ی تحریر در آورد.
بخشی از نقد این کتاب
«… اشپربر با دسته بندی انواع ترس نشان می دهد که جباران دچار «ترس تهاجمی» هستند و در واقع بخش بزرگی از رفتار آنها ناشی از این نوع ترس است. اشپربر معتقد است اعتیاد به دشمن تراشی و ایده ی «دشمن انگاری هر کس با ما نیست» از سوی جباران محصول ترس عمیقی است که در وجود آنها نهفته است. او از قول افلاطون می نویسد «هر کس میتواند شایسته ی صفت شجاع باشد، الا فرد جبار». و بعد خودش به زیبایی و با تحلیل روانشناختی نشان می دهد که این سخن افلاطون چقدر دقیق است. در واقع نشان میدهد که جباریت ویژگی است که جایگزین فقدان شجاعت میشود…».
در زمره ی دوستان صاحب نام و صمیمی اشپربر می توان نویسندگان سرشناس آلبر کامو و برتولت برشت را نام برد.
رمان «قطره اشکی در اقیانوس» به قلم اشپربر تحت تاثیر وقایعی نوشته شد که در دنیای واقعی برای انقلابیون دوران وی رخ داده است.
مطالعه ی پیشگفتار کتاب نقد و تحلیل جباریت تا حدود زیادی انگیزه های نگارش رمان «قطره اشکی در اقیانوس» را روشن می کند. بخشی از این پیشگفتار:
«…وقتی مانس اشپربر شنید میلان گور کیچ نیز در تصفیههای استالینی تیرباران شده، پریشانیاش به اوج رسید.
به وی گفته بود نرو. نرو مسکو، ولی میلان گور کیج پاسخ داده بود: «اگر نروم جار میزنند فلانی خائن است… مأمور پلیس و آژان وال استریت است و این تبلیغات ضربه ی وحشتناکی به حزب ما خواهد زد… بسیاری از رفقای خوب ما، سرشکسته و نومید خواهند شد و حزب را ترک خواهند کرد…».
موضوع قطره اشکی در اقیانوس مربوط به زمان جمهوری وایمار (دوره ی تاریخی حدفاصل پایان جنگ جهانی اول تا روی کار آمدن حکومت نازیها در آلمان) است. سرگذشت و سرنوشت انقلابیونی است که در مبارزه به مسائلی برمیخورند که وجدانشان نمیتواند نه پیش بینی و نه قبول کند.
مانس اشپربر عقاید فروید درباره ی مرگ و عقده ی ادیپ را نمیپذیرفت اما نظریه ی «اندوه پروری» فروید مورد اقبال وی بود.
با فاشیسم و رویکردهای مستبدانه که از جریان های سیاسی دوران او بودند، مخالف بود و به همین خاطر سختیهای زیادی را متحمل شد. بازداشت های پی درپی، شکنجه و اردوگاه کار اجباری برخی از عواقب آزاد اندیشی او بود.
آثار این نویسنده
- قطره اشکی در اقیانوس
- سقاهای خدا
- هشدار بیهوده
- تا سنگ بر چشمانم نهند
- روانشناسی فرد انقلابی
- ما و داستایوفسکی (مناظره با هاینریش بُل)
- شارلاتان و زمانهاش
- هفت پرسش در مورد خشونت
- پاشنه آشیل (درک پلیسی از تاریخ)
- درباره ی نفرت
- وضعیتهای عوضی
- زیارت اتوپیا
- خوشاقبالی یا بداقبالی روشنفکران در سیاست
- وصیتنامه روانشناختی من
- آلفرد آدلر، انسان و مکتبش
- آلفرد آدلر یا فقر روانشناسی
- نقد و تحلیل جباریت
- چوریان یا یقین باورنکردنی
جوایز و افتخارات
- ۱۹۶۷ جایزه ی یادبود از فدراسیون جهانی انجمن های برگن- بلزن
- ۱۹۷۱ جایزه ی آکادمی هنرهای زیبای باواریا جایزه ادبیات سال
- ۱۹۷۱ جایزه ی افتخار اتریشی علوم و هنر
- ۱۹۷۳ جایزه ی گوته (Hanseatic)
- ۱۹۷۳ دکترای افتخاری از سوربن پاریس
- ۱۹۷۴جایزه ی ادبی شهر وین
- ۱۹۷۵ جایزه ی جورج بوچنر
- ۱۹۷۷ جایزه ی فرانتس نابل
- ۱۹۷۷ جایزه ی بزرگ استرالیا برای ادبیات
- ۱۹۷۹ Prix Européen de l’essai
- ۱۹۷۹ Buber Rosenzweig Medal
- ۱۹۸۳ جایزه صلح کتاب آلمان سال
- ۱۹۸۳ جایزه ی حلقه افتخاری وین