Placebo (پلاسیبو) دریچه ای پنهانی برای تماشای سرچشمه نوشدارو در بدن
در کارآزماییهای بالینی که کارآیی داروها را ارزیابی میکنند، گنجاندن یک گروه دارونما با ارائه کنترلی برای ارزیابی پاسخهای روانشناختی و فیزیولوژیکی غیرمرتبط با اثربخشی واقعی دارو، به روشن کردن مزایای درمانی خاص مداخله فعال کمک میکند.
این مشاهدات اهمیت در نظر گرفتن اثر دارونما در طراحی و تفسیر کارآزماییهای بالینی را برجسته میکند و بر نقش آن در تأثیرگذاری بر نتایج بیماری و پاسخهای درمانی تأکید میکند.
اثر دارونما در آزمایشهای بالینی متعددی بر روی بیماریهای مختلف مشاهده شده است.
در بسیاری از موقعیت ها، بیماران علیرغم دریافت دارونما، پیشرفت های قابل اندازه گیری را نشان داده اند که نشان دهنده قدرت ذهن و بدن در شفا است.
اگرچه دارونماها حاوی هیچ داروی فعالی نیستند، اما اعتقاد به اثربخشی آنها می تواند منجر به تغییرات فیزیولوژیکی و روانی واقعی شود.
کارکرد Placebo در بسیاری از موارد امری پذیرفته شده تلقی می شود و در ادامه فقط به ذکر مثالهایی محدود در راستای برخی مشاهدات اثر دارونما اکتفا شده است:
مدیریت درد:
دارونماها تجربیات ذهنی درد را در شرایطی مانند میگرن، آرتروز و کمردرد کاهش می دهند. ترشح اندورفین به دلیل انتظار برای تسکین درد به این اثر کمک می کند.
افسردگی:
مطالعات نشان داده اند که دارونماها می توانند منجر به بهبود خلق و خو و کاهش علائم افسردگی شوند، به ویژه در موارد خفیف تا متوسط که احتمالاً به دلیل تغییرات در انتقال دهنده های عصبی مغز روی می دهد.
اختلالات اضطرابی:
دارونماها برای کاهش علائم اضطراب مشاهده شده اند و نقش قوی عوامل روانی را در درمان سلامت روان نشان می دهند.
اختلالات گوارشی:
دارونماها در کاهش علائم در شرایطی مانند سندرم روده تحریک پذیر (IBS) و بیماری التهابی روده (IBD) اثربخشی نشان داده اند که احتمالاً به تأثیر آنها بر محور روده-مغز مربوط می شود.
آلرژی:
دارونماها علائم را در برخی شرایط آلرژیک کاهش می دهند، که نشان دهنده ارتباط بین تسکین درک شده و پاسخ های ایمنی است.
ADHD:
اثر دارونما در بهبود رفتار در افراد مبتلا به بیش فعالی با کمبود توجه دیده شده است. این بهبود در اختلال (ADHD)، مصداق مشاهده شده دیگری در کارکرد اثر دارونماست.
بیماری پارکینسون:
در برخی موارد، دارونماها منجر به بهبود موقت علائم حرکتی و کیفیت زندگی برای افراد مبتلا به بیماری پارکینسون شده است، که تأثیر باور بر عملکرد عصبی را برجسته می کند.
آسم:
دارونماها پتانسیلی در کاهش علائم آسم و بهبود عملکرد ریه نشان داده اند و بر نقش مکانیسم های شناختی در شرایط تنفسی تاکید دارند.
سندرم خستگی مزمن:
درمان های پلاسبو منجر به بهبود ذهنی در سطوح انرژی و رفاه کلی در میان افراد مبتلا به سندرم خستگی مزمن شده است.
میگرن:
اثر دارونما در کاهش دفعات و شدت حملات میگرنی مشهود بوده است، که بر تعامل پیچیده بین عوامل روانی و تعدیل درد عصبی تاکید دارد.
فیبرومیالژیا:
برخی از افراد مبتلا به فیبرومیالژیا پس از دریافت دارونما، تسکین علائمی مانند درد و خستگی را تجربه کردهاند که ماهیت چندوجهی درک و مدیریت علائم را آشکار میکند.
بی خوابی:
مداخلات دارونما در برخی موارد با کیفیت خواب بهتر همراه بوده است و جنبه های روانی و رفتاری اختلالات خواب را برجسته می کند.
روان پریشی:
مطالعات نشان داده است که دارونماها می توانند منجر به بهبود موقت در برخی علائم روان پریشی شوند که نشان دهنده تأثیر عوامل شناختی و عاطفی بر ادراک است.
فشار خون بالا:
اثر دارونما در کاهش فشار خون در افراد مبتلا به فشار خون بالا مشاهده شده است که تأثیر حالات روانی را بر پاسخ های فیزیولوژیکی آشکار می کند.
شرایط پوستی:
درمان های پلاسبو باعث بهبود شرایط پوستی مانند پسوریازیس و اگزما شده است و بر ارتباط ذهن و بدن در زمینه سلامت پوست تاکید دارد.
علائم یائسگی:
مشخص شده است که دارونماها علائم یائسگی، از جمله گرگرفتگی و تغییرات خلقی را کاهش می دهند، که بر نقش انتظارات در تجارب علائم تاکید دارد.
سندرم های درد مزمن:
در شرایطی مانند سندرم درد منطقه ای پیچیده (CRPS) و درد نوروپاتیک، دارونماها پتانسیلی در تعدیل درک درد و محدودیت های عملکردی نشان داده اند.
وزوز گوش:
برخی از افراد مبتلا به وزوز، کاهش شدت علائم را پس از مداخلات دارونما گزارش کردهاند که این نشان دهنده تاثیر عوامل روانشناختی بر ادراک شنوایی است.
عوارض جانبی شیمی درمانی:
دارونماها منجر به بهبودهای ذهنی در مدیریت تهوع و استفراغ ناشی از شیمی درمانی شده است و چگونگی تأثیر انتظارات بر تجربیات درمان را روشن می کند.
اختلالات خودایمنی:
مشاهده شده است که اثر دارونما بر شدت علائم در برخی شرایط خودایمنی تأثیر می گذارد، که نشان دهنده ارتباط بین حالات روانی و پاسخ های ایمنی است.