تفسیر سلامت

معرفی فیلم:مجموعه تلویزیونی آینه سیاه /Black Mirror

آینه سیاه، مجموعه ای است از داستانهای منتقدانه که ورود فن آوری های مبتنی بر هوش مصنوعی را در زندگی انسان مورد ارزیابی قرار می دهد.

آینه  سیاه پس از درخششی چشمگیر در نزد تماشاچیان انگلیسی، سال ۲۰۱۵ از طرف شرکت آمریکایی نت فلیکس خریداری شد و فصل های چهارم و پنجم آن از سوی این کمپانی ساخته و عرضه گردید.

سازنده سریال چارلی بروکر در مورد عنوان سریال به روزنامه گاردین می گوید: «اگر تکنولوژی مخدر است و انسان را نشئه می‌کند پس دقیقاً، اثرات جانبی این ماده مخدر چیست»؟ این فضای بین لذت و ناآرامی جایی است که آینه سیاه، سریال درام جدید من، قرار است درباره‌اش حرف بزند.

«آینه سیاه» همان چیزی است که شما روی هر دیوار، هر میز، کف هر دست، صفحه نمایش سرد و براق تلویزیون، مونیتور، و گوشی‌های هوشمند می‌بینید. آینه سیاه سریالی است که درست مثل یک آینه، سیاهی وجود انسان را به شما نشان خواهد داد.

Black Museum   (فصل ۴ – اپیزود ۶) 

دختری در خارج از شهر از یک موزه بازدید می‌کند. موزه‌ای که پر از اشیاء و عتیقه‌های مربوط به تکنولوژی و فناوری است. این قسمت متشکل از سه داستان فرعی است که در پایان بهم می‌رسند و می‌توان آن را یکی از قسمت‌های تکان دهنده سریال به حساب آورد.

در مکانی خارج از شهر، کسی که مجموعه ای هولناک را تحت عنوان موزه، گرد هم آورده پروفسور رولو هینس نام دارد که‌ قبلاً در شرکتی شاغل بوده که روی کپی کردن هویت انسان از روی مغز و انتقال اطلاعات انسانی کار می‌کرده است.

هینس در حین بازدید دختر از اشیاء موزه، داستان هر کدام از این اشیاء را بازگو می‌کند. داستان نخست مربوط به پزشک ماهری است که به پیشنهاد هینس قطعه ای در مغزش کار می‌گذارد تا بتواند از طریق سنسورهایی به شکل کلاه که بیمار مورد نظر روی سرش می‌گذارد درد بیمار را با جسم خودش حس کند و بتواند پس از تشخیص درست، بدون فوت وقت درمان را آغاز کند اما با گذشت مدتی از این رویکرد، پزشک دچار اعتیادی هولناک و نوظهور می شود.

او از احساس مجازی درد دیگران لذت میبرد. دردی که برای او فقط ذهنی است اما دیگران را تا پای مرگ پیش میبرد. او اینک نه تنها درصدد مداوای بیمار نیست بلکه درد آنان را تداوم می بخشد تا از آن لذت بیشتری ببرد و به این شکل به موجودی روان پریش مبدل می گردد.

مسئولین بیمارستان مجبور به اخراجش می شوند و او در تنهایی بخاطر اعتیاد به درد، خود را شکنجه می کند.

وقتی از فرط آسیب ها در آستانه مرگ قرار می گیرد متوجه می شود که هرگز چون گذشته نمی تواند از درد دیگران به اوج لذت برسد به همین خاطر همچون قاتلی دیوانه به خیابانهای متروک رفته و یک کارتن خواب نگون بخت را تا سر حد مرگ شکنجه کرده و سرانجام توسط پلیس دستگیر شده و بخاطر جراحت های زیاد به کما فرو می رود.

داستان دوم

داستان فرعی دوم مربوط به مردی است که همسرش در یک حادثه رانندگی دچار حیات نباتی شده است. سر و کله هینس پیدا می شود و به مرد پیشنهاد می‌دهد از طریق تکنولوژی شرکتی که در آن کار می‌کند، مغز همسرش را با تمام هویت و احساسات و تفکرات و ادراکش، کلون کرده و در بخش آزادی از مغز مرد جای گذاری نماید. بدین شکل همسرش می تواند با جسم او به زندگی خود ادامه دهد و به ضرب المثل دو روح در یک جسم عینیت ببخشد.

به این شکل همسرش خواهد توانست حرف بزند، احساس داشته باشد و زندگی کند. مرد پس از این پیشنهاد شگفت انگیز، با خوشحالی راضی می شود که این آزمایش را روی آنها انجام دهند.

اما با گذشت مدتی از این رویداد نامتعارف، مرد بخاطر نابودی کامل حریم شخصی اش و دخالت های دیوانه کننده همسرش در جزیی ترین مسائل زندگی، از حضور همسرش در مغز خود خسته شده و به کمک هینس ترتیبی می دهد تا فقط در آخر هفته‌ها و فقط برای ملاقات با پسرش، هویت همسرش فعال شود اما کمی بعد مرد عاشق زنی دیگر شده و به پیشنهاد هینس کلون هویت همسر سابقش را به حافظه یک میمون عروسکی انتقال می‌دهد که صرفا قادر است به وقایع پیرامونی‌اش با دو جمله مثبت و منفی کلیشه ای واکنش نشان دهد.

داستان آخر

داستان آخر هم مربوط به فردی محکوم به اعدام است که هینس در مراسم اعدام او شرکت کرده و در همان زمان از هویت مرد اعدامی یک کپی تهیه می کند و آن را در موزه در بدنی مجازی در دسترس افراد سادیستی قرار می دهد تا هر طور که مایل باشند، وی را روی صندلی الکتریکی اعدام شکنجه کنند.

در انتهای داستان، مخاطب درمی یابد که دختر بازدید کننده درواقع دختر واقعی مرد اعدامی است. دختر کپی تهیه شده از مغز پدر خود را نابود می کند و سپس هینس را با ماده ای سمی به شدت مسموم کرده اما پیش از آنکه هینس بمیرد، از هویت و ادراک او کلونی تهیه می کند و در شرایطی بدتر از شرایط پدر خود قرار می دهد تا شکنجه ای بی پایان را تحمل کند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا