نقد کاربردی

پرچم درمان خوشا افراشتن از جراحت استخوان برداشتن


می‌گویند: قصابی در حین کار با ساطور، تکه استخوانی از لاشه گوسفند به چشمش می‌پرد. او برای خلاصی از درد چشمش را می‌مالد و تکه استخوان بیشتر از پیش در چشمش می‌نشیند. قصاب بی‌تاب، کار را رها می‌کند و نزد طبیب می‌شتابد. یک ران گوسفند و مبلغی به عنوان اجرت به طبیب می‌دهد و دست از روی چشم مجروحش برمی‌دارد تا طبیب، درمانش را آغاز کند.
طبیب با همان نگاه اول تکه استخوان پر خیر و برکت را در چشم قصاب می‌بیند ولی بیرون کشیدن یکباره‌ی آن را عین حماقت تشخیص می‌دهد و ترجیح می‌دهد که مصدوم را به بهانه شستشو و بستن زخم به دفعات نزد خود بخواند و هر بار اجرت دیگری از آن بابت دریافت کند تا این‌که روزی برای معالجه مردی توانگر، مطب را به پسرش می‌سپارد و خود عازم روستایی دور می‌شود. قصاب که درد چشم امانش را بریده بود، برای دریافت مرهم به مطب می‌آید و پسر طبیب در همان مجلس بی معطلی استخوان از جراحت چشم او بیرون می‌کشد و درد قصاب را درمان می‌کند. وقتی پدر باز می‌گردد و از این اقدام پسر با خبر می‌شود دو دست خود را بر سر پسر می‌کوبد و می‌گوید: ای خاک بر سرت! تو آن همه گوشت و دمبه را هر روز در خانه ندیدی ولی استخوان ریز درون چشم بیمار پر خیر و برکت را دیدی و با معالجه عجولانه اش، نان مان را آجر کردی؟
سیاست ورزی های پنهان و آشکار شرکت‌های چند ملیتی دارو و درمان در استقبال از تداوم بیماری‌ها، تمثیل «استخوان لای زخم دیدن و برنداشتن» است.
خوشبختانه با سهل الوصول شدن دستیابی به مقالات کاربردی پژوهشی و مجلات تخصصی پزشکی و هم‌چنین در دسترس قرار گرفتن امکانات و فناوری‌های آزمایشگاهی، شاهد هستیم که از ‏هر گوشه‌ای اخبار نوآوری‌های درمانی و پزشکی به اطلاع می‌رسد و جزئیات و چند و چون آن به اشتراک گذاشته شده و نقشه‌ی راه سایر دانشمندان می‌‏شود تا آن را ادامه داده و جنبه‌های نامکشوف آن پژوهش نوظهور را در مجالی تازه و به نوبه‌ی خود ‏روشن ساخته و باز به اشتراک گذارند.
گویی توصیه‌ی شریک شدن در فکر و اندیشه‌ی یکدیگر و عنایت ‏به شورا در تمام جهان طنین انداخته و ما در دوران کاربردی شدن این فراز شگفتی ساز به سر ‏می‌بریم. ‏
روزگاری اطلاعات و امکانات آزمایشگاهی کاملا در انحصار داروسازی‌های چند ملیتی ‏بوده و هر گونه کشف و اختراعی صرفا در راستای افزایش سرمایه، قابل پذیرش بود و اگر دانشمندی عمدا ‏یا تصادفا به کشفی ضد منافع سازمان اما در جهت مصالح درمانی بیماران دست می‌یافت یا باید به نابودی و ‏فراموشی آن رضایت می‌داد و یا آماده‌ی وقوع هر پیشامد ناگواری برای خود می‌شد. اما چیزی که امروز ‏می‌بینیم این است که سازوکار دارو و درمان از سیطره‌ی داروسازی‌های چند ملیتی خارج ‏می‌شود و برخلاف انتظار، خدمات بزرگ درمانی از لابراتوارهای کوچک و خصوصی، دستگیر رنجوران و دردمندان می‌گردد.
به عصری رسیده‌ایم که بیماران می‌توانند امیدوار باشند که با انقلاب درمانی و پزشکی در حال وقوع، بار دیگر سلامتی ‏کامل را در آغوش خواهند کشید و کابوس به درازا کشیدن کنترل بیماری تا روز واپسین به آخر می‌رسد و ضرب‌المثل محقق شده «استخوان لای زخم نگه داشتن» در راستای انتفاع استمراری، هم‌چون رفتارهای زشت منسوخ شده به تاریخ اعمال شرم آور تاجران درد خواهد پیوست.
جهان امروز محتاج درمان است.
جهانیان با ابتلا به درصدهای تاثرآوری از بیماری‌های همه‌گیر هم‌چون دیابت، ناراحتی‌های قلبی عروقی، آسم، افسردگی و سایر بیماری‌های پرقربانی، جمعیتی میلیاردی از بیماران را تشکیل داده‌اند.
دیابت در سال ۲۰۱۵ بیش از ۳۸۲ میلیون نفر را گرفتار کرده است. افسردگی روح و روان ۳۲۲ میلیون نفر در جهان را در چنگال خود می‌فشرد. آسم، تنفس ۳۰۰ میلیون نفر در جهان را تحت تاثیر خود قرار داده است. سالانه ۱۸ میلیون انسان بر اثر نارسایی قلبی فوت می‌شوند.
آمار عنوان شده گویای آن است که جهانیان دردمند بیشتر از هر زمان دیگر محتاج درمان هستند و کاش ایران ما هم در این میانه با فراهم آوردن امکانات درمانی درخور و جذب و به‌کارگیری نخبگان و نوابغ شناخته شده و استعدادهای ناشناس مانده، سهمی مستند از معالجه و درمان‌های نوین را به خود اختصاص می‌داد تا شاهد آن باشیم که ایران عزیز به یکی از مراجع بین المللی بهداشت و درمان مبدل گردد.

کبری حسینی

مدیر مسئول

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا