بسی کوزه گر هست در شهر ما، چو از فوت این کار نا آگهی
در تمام دنیا کارفرما و کارپذیر حق السهم خود از مخارج بیمه درمانی را می پردازند و متعاقب آن، چرخ دنده های سیستم بهداشت و درمان به چرخش درمی آید.
بیمه شده در صورت بیماری به دکتر و مراکز درمانی مراجعه می کند و تا حصول سلامتی، سرویس های مختلف دریافت می دارد. توجه داشته باشید که در این سیستم، هیچ لطفی از سوی هیچ کس به دیگری نشده و کاملا فعالیت اقتصادی معقول و متعارف در جریان است. ضمن این که ثروت خدادادی و خودجوش نیز هم چون نفت ما از زمین آنان فوران نمی کند. سامان دهنده ی همه این خدمات بی منت، مالیات شهروندان است.
اما این جا چه خبر است؟
بیمه شده حق السهم خود و کارفرما نیز تعهد قانونی مربوط به خود را پرداخت می کند. سازمان ها پیش از به پایان رسیدن سال، نیازهای مالی خود را اعلام می دارند و در ابتدای سال بعد بر اساس مبالغ اعلام شده، بودجه در اختیار آنان قرار می گیرد. پس این همه قرض و استقراض و آوار کردن مسئولیت خود بر شانه نحیف بنگاه های اقتصادی آسیب پذیر چگونه توجیه می شود؟
شاهد هستیم برخی از داروخانه ها ورشکست شده اند و شماری دیگر با اعمال ترفندهای شگفت آور به تنفس سخت در هوای غیراقتصادی حاکم، شرایط را تاب آورده اند.
آیا نباید نمایندگان تمام طیف های درگیر در جلساتی علنی، به مهندسی تمام عیار این دستگاه غیر استاندارد و نامتعارف اهتمام ورزند تا بعد از آن، شرکت های داروسازی، شرکت های پخش دارو، داروخانه ها، بیمه ها و تمام مراکز مرتبط با سلامت و بهداشت، مانند هر مرکز داد و ستد دیگر، این بار کار و فعالیتی با صرفه اقتصادی متعارف را آغاز کنند؟
کبری حسینی / مدیر مسئول