پزشک و رمان نویس سبک آفرین و دشمنانی کینه توز
آفتاب سلامت: دکتر «لوئیس فردیناند سلین» Louis-Ferdinand Céline پزشک و رمان نویس صاحب سبک، ۲۷ مه ۱۸۹۴ در شهر کوربوآ Courbevoie نزدیک پاریس به دنیا آمد. پدرش مدیر میانی بیمه و مادرش صاحب یک فروشگاه توری و نوار لباس زنانه بود.
سلین سال ۱۹۱۹ از دانشکده ی پزشکی دانشگاه رنmedical school of Rennes University مدرک کارشناسی دریافت داشت و در طول سال های ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۴ موفق به اخذ مدرک پزشکی خود از معتبرترین دانشگاه فرانسه گردید و تا آخر عمر، پزشکی را حرفه ی اول خود قرار داد. لوئیس فردیناند سلین سبک جدیدی را در رمان نویسی به ادبیات وارد ساخت که ابتدا برخی از نویسندگان فرانسوی و سپس بسیاری از رمان نویسان جهان به این سبک گرویدند.
معروف ترین اثر او رمان «سفر به پایان شب» است که سال ۱۹۳۲ انتشار یافت و شگفتی و تحسین جامعه ی ادبی فرانسه را برانگیخت و همان سال جایزه ی هنری رنودو را تصاحب کرد.
Louis-Ferdinand Céline on winning the Prix Renaudot for his novel Journey to the End of the Night in 1932
سفر به انتهای شب، مرگ قسطی، دسته دلقکها، قلعه به قلعه، معرکه و شمال از آثار ارزشمند او هستند.
وقتی گروهی از منتقدین به جلال آل احمد عنوان کردند اثر معروف او «مدیر مدرسه» متاثر از رمان «بیگانه» نوشته آلبر کامو است، اظهار داشت:
دنیای منحصر به فرد شکل گرفته از بهترین نوع تنهایی، مخلوق لویی فردینان سلین فرانسوی را به شما توصیه می کنم. من در مدیر مدرسه تحت تاثیر او بودم. اگر می خواهید از این نویسنده بیشتر بدانید، در کارنامه کتابی به نام سفر به انتهای شب دارد. به عقیده من این کتاب شاهکاری در ادبیات فرانسه است. در فرانسه هم قدرش را ندانستند. آن جا هم تا سلین زنده بود باران اتهام بر او بارید. از این زندان به آن محبس آواره بود.تهمت فاشیست بودن و همکاری با مارشال پتن را به او نسبت دادند و بعد هم در تنهایی و شاید فقر و گرسنگی از دنیا رفت.”
یک دهه پس از فرونشستن آتش جنگ جهانی دوم، نویسندگان صاحب نام زیادی، یکی پس از دیگری لب به ستایش سلین گشودند و از تاثیر سبک او بر ادبیات فرانسه و جهان گفتند. آندره ژید، میشل بوتور، رولان بارت، آلن روب گریه، گوستاو لو کلزیو، هنری میلر و آنتونی برجس برخی از نویسندگان حامی سلین بودند که هر یک فرازهایی درباره سلین و جایگاه سبک او مطلب به جا گذاشته اند.
در سال های پایانی عمرش طی مصاحبه ای عنوان کرد تهمت هایی که به او زده اند هرگز واقعیت نداشته و خود را قربانی خصومت های گروهی و سیاسی زمانه معرفی کرد. سلین اظهار داشت با دو رمان سفر به انتهای شب و مرگ قسطی که پیش از تهمت ها نوشته شده بودند، خود را معرفی کرده و حرف های آشکار و پنهان خود را مطرح ساخته است.
«دسته دلقکها» با دو کتاب قبلیاش متفاوت است. فردینان این کتاب را در لندن نوشت و چون این شهر را دوست میداشت، فضای این داستان مخلوق زمانی است که ذهنش در دورانی دلخواسته سیر می کرده است.
«معرکه» ماجرای افسر عصبانی و غیرقابل تحملی است که از فرط خشم به همه ناسزا میگوید و هم چنین لحظات خندهداری را به وجود میآورد. فردینان در این داستان به شخصیت پردازی اهمیت ویژه ای داده است.
سلین در دو جنگ جهانی شرکت کرد و در یکی از آنها هم زخمی شده بود. او در تمام داستانهایش درست مثل یک پیر دنیا دیده جلوه می کند که برای بچهها قصه می گوید. شخصیتهای داستانش پیوسته در موقعیتهای بیهودگی قرار میگیرند و مرگ، بیشتر آنها را با شیوه های غیرمنتظره ای غافلگیر میکند. طنز تلخ و سردی در تمام حکایاتش جاری است و ماجرا را نه تنها تحملپذیر بلکه لذت بخش میکند ولی این لذت تا کمی بعد از داستان ادامه دارد و بعد از آن، ذات غمگین و افسردهٔ قصه خودش را نشان میدهد و خواننده را به سرزمینهای تاریک میبرد. همین است که طرفداران جدی ادبیات مدرن، سفر به انتهای شب را «انجیل محزون» لقب دادهاند. این توافق تقریباً در تمام دنیای ادبیات وجود دارد که سلین نویسندهٔ توانایی است که سرگذشت عجیب و غریبش را حتی در کتاب «سفر به انتهای شب» تعریف کردهاست. او همهٔ نبوغ و خلاقیتش را در این کتاب به کار برد نبوغی که باعث شد نویسندگان فراوانی مثل ژان پل سارتر، ژان ژنه، ساموئل بکت، کورت وانگات، هنری میلر و چارلز بوکوفسکی دربرابر آن متواضعانه و احترام آمیز به تحسین بپردازند. حتی نقل قولی از چارلز بوکوفسکی ثبت شده که اظهار داشت: «سفر به انتهای شب، بهترین کتابی است که در دو هزار سال اخیر نوشته شدهاست.»
به زعم بسیاری، سلین یکی از بزرگترین نویسندههای تاریخ رمان است. نگاه او به دنیا بسیار سیاه، بیرحمانه و کالبدشکافانه است. او با شجاعتی بینظیر پلیدیهای انسان عصر جدید را برملا ساخت و آینهای صادق در برابر او نهاد. هم چنین نمیتوان از زبان او یاد نکرد. او نثری بسیار عامیانه داشت و از عباراتی که خود میساخت بسیار استفاده میکرد. او زبان معیار را زبانی زنده نمیدانست. او تمام تابوهای عصر خود را شکست و تأثیری عمیق بر نویسندگان پس از خویش گذاشت. بخشی از جامعه ی روشنفکری فرانسه که ضدیت با او را در پیش گرفته بودند، از دادن جایزه ی «گنگور» به فردینان سر باز زدند و حتی ادبیات او را ادبیات کثیف نامیدند. او بارها به نژادپرستی محکوم شد، در اواسط جنگ، او را به خاطر مقالات ضد یهودی مجبور به ترک فرانسه کردند و اموالش وحشیانه مورد غارت قرار گرفت حتی ناشر آثار سلین در پاریس به قتل رسید. در این بحبوحه افرادی مثل «آندره ژید» از او به شدت حمایت کردند. خود سلین معتقد بود که همه ی آنها دسیسههای روشنفکران کمونیست فرانسه مثل «آندره مالرو»، «لویی آراگون»، «آلبر کامو» و «السا تریوله» است. حتی معتقد بود که در تحت تعقیب قرار گرفتنش نیز آنها دخیل بودهاند زیرا که آنها عضو کانون ملی نویسندگان فرانسه بودند که در سپتامبر ۱۹۴۴ فهرست سیاهی شامل ۱۲ نویسنده ی فرانسوی منتشر کردند که سلین هم جزو آنها بود.
شاید هنگام مطالعه ی آثار او بد نباشد به سه نقطههایی که مشخصه ی نوشتار او هستند، به انبوه آوانماها و نیز کلمات شکسته و عامیانه و شبه جملهها توجه کنیم.
لویی فردینان سلین در روز اول ژوئیه سال ۱۹۶۱ بر اثر شدت عارضه آترواسکلروز و پارگی رگ مغز درگذشت. پیکر این پزشک نویسنده ی مشهور را در قبرستان کوچکی در ناحیه مودون در شهرستان او-دو-سن در ناحیه ایل-دو-فرانس به خاک سپردند. خانه ی سلین ۲۳ مه ۱۹۶۸ شباهنگام در آتش سوزی عمدی سوزانده شد. دشمنی با این نابغه ی ادبیات به همین جا خاتمه نیافت. در سال ۲۰۱۱ وزیر فرهنگ و ارتباطات فرانسه اعلام کرد نام سلین را از فهرست ۵۰۰ نام افتخارآفرین فرانسه حذف خواهند کرد و این اقدام متعصبانه در حالی روی می دهد که آثار این ادیب سبک آفرین به اکثر زبان های دنیا ترجمه شده و شهرتی ابدی و عالم گیر نصیب او ساخته است. با جستجوی نام این نویسنده ی مشهور، آثار ترجمه شده ی وی به زبان فارسی نیز در دسترس علاقمندان قرار خواهد گرفت.