نقد کاربردی
نامیرایی بیولوژیکی در میانهی فقر و تقسیم ناعادلانهی منابع
طبیعت در راستای تعادل زیستی، خزان سلولی و مرگ را به شکلی برنامهریزی شده به تمام موجودات زنده تحمیل کرده و بهانههای این مرگ به صورت بیماریهای کدگذاری شده در نهاد موجودات زنده توزیع شده است.
این نظارت و اجرا بر تولد و مرگ، گاه دل شاعری چون خیام را به درد میآورد و در مقام اظهار اندوه میگوید:
این کوزهگر دهر چنین جام لطیف
میسازد و باز بر زمین میزندش
اما آدمیان، «ضدبرنامه نویسانی» هستند که در اسرار طبیعت رخنه کرده و از یافتههای خود در جهت نیازمندیهایشان بهرهها گرفتهاند.
انسان به کمک مهندسی ژنتیک باکتری «اشریشیا کلی» Escherichia coli را واداشته تا انسولین مورد نیازش را تولید کند. به گیاهان میقبولاند که بهار، فصلی تکراری است تا هر زمان که او فرمان میدهد شکوفه کنند و بار آورند.
شیرِ دامهای خود را چند برابر میکند. گیاهی را که آب فراوان میطلبد، به آب دیم راضی میسازد و نباتاتی که در هوای گرم و نور زیاد نمیرویند، عاشق کویر و بیابان میکند.
اما اینک جاهطلبی و جسارت آدمی به حد دلهرهآوری زیاد شده است. او فرمان «وقت آن رسیده تا بمیری» را در مخفی ترین دالانهای DNA خود پیدا کرده و میخواهد فرمان «همواره جوان بمان» را جایگزین آن سازد.
در دانشگاه کالیفرنیا پروفسور دیوید سینکلر، روی NAD+ متمرکز شده است و اکسیری به نام NMN را بر پیران آرزومندِ جوانی میآزماید. پروفسور ولادیمیر اسکولاچف در دانشگاه مسکو در حال عبور دادن آنتی اکسیدانهای جوانی از غشای سلول به کمک فنآوری نانو است و نام اختصاری خود SkQ1 را بر روی این اکسیر جوانی روسی گذاشته است. در ژاپن و سنگاپور هم بر اساس فرمولاسیونهای انتشار یافته همه در حال تجارت جوانی هستند و حتی این داروها به شکل مکملهای نوظهور در بازارهای آنلاینی چون آمازون به مشتاقان بازگشت به جوانی فروخته میشوند. آنهایی هم که بر اساس کشف خانم بلک برن برندهی نوبل ۲۰۰۹ داروهای جوانی قدیمیتر ولی پنهانی برای از ما بهتران میساختند، با دستپاچگی به معرفی و عرضه اکسیرهای قدیمی خود روی آوردهاند.
اما این اقدامات عمرافزایی بشر با رویدادهای در حال وقوع آن نه تنها نسبتی ندارد بلکه با آن در تناقض است.
سازمان بهداشت جهانی بر حسب آمار سال ۲۰۱۵ مهمترین عامل مرگ کودکان جهان را، عامل گرسنگی اعلام کرده است.
بر حسب این آمار در حال حاضر ۸۰۰ میلیون نفر انسان از سوء تغذیه در رنج هستند و سالانه ۳۶ میلیون نفر بهخاطر گرسنگی مفرط جان خود را از دست می دهند.
تصور کنید هر ساعت ۴۶۱۰ نفر را با کامیون در حیاط یک مدرسه پیاده میکنند و این همنشینان گرسنه، ظرف ۳۶۰۰ ثانیه به نوبت در مقابل مرگ زانو بر زمین میزنند و جان میسپارند و دلیل مرگ آنان چیزی جز عامل گرسنگی نیست. هر ساعت کامیونی جدید میآید و ۴۶۱۰ گرسنهی دیگر پیاده کرده و جنازه بیروح زندگان ساعت پیش را با خود میبرد. این روال در حال استمرار، تمثیلی از آمار مرگ و میر انسانها بهخاطر تقسیم ناعادلانه ثروتهای زمین است. حال رخنه در فرمان خزان سلولی طبیعت و درج فرمان نامیرایی در این میانه چه تناسبی با اوضاع کرهی زمین دارد؟
نه اینکه غلبه بر بیماریهای ناشی از ضعف و پیری با حقوق بشر منافاتی داشته باشد اما همزمان که به توقف یا کندسازی روند پیری میاندیشیم، باید در جستجوی راهی باشیم که «یک بام و دو هوای دنیا» را تعدیل کنیم چرا که اگر این بیعدالتیها ادامه یابد، وقوع جنگهای جهانی، مجالی برای لذت بردن از عمر طولانی نمیگذارد. شاید داروی NMN یا SkQ1 بتوانند جلوی روند سالخوردگی را بگیرند اما نخواهند توانست مانع از انفجار بدن بر اثر فروریختن بمب یا اصابت موشک و راکت شوند.
سردبیر