فیلم سینمایی او (Her) شرح افسردگی عمیق انسان در عصر هوش مصنوعی
داستان فیلم در سال ۲۰۲۵ رخ میدهد. تئودور توامبلی (واکین فینیکس) مردی است که در دوران همه گیر شدن هوش مصنوعی چت بات ها (Chat Bot) و ربات ها و عدم درک احساسات انسانی از سوی همنوعان شتاب زده، به درونگرایی و انزوا روی آورده است. تئودور در یک شرکت فرهنگی کار میکند که به او شغلی برای رفع نیازهای عاطفی مردم محول شده است. او از طرف افرادی که قادر به انتقال احساسات به طرف تعامل خود نیستند، نامه های احساسی مینویسد. در واقع محل کار تئودور یک شرکت عریضه نویسی مدرن است. او روزهای غم انگیز و سختی را تجربه میکند. چون در آستانه طلاق از همسرش کاترین (رونی مارا) است. تئودور از دوران کودکی با کاترین بزرگ شده است و از دست دادن او افسردگیاش را به مرحله وخیم تری جابجا خواهد کرد. تئودور در این شرایط، نرمافزاری گویا دارای هوش مصنوعی خریداری میکند. این نرمافزار به گونهای طراحی شده تا با صاحب خود مشابهت و همفکری پیدا کرده و به روز شود. تئودور به خاطر دوری از کاترین صدای زنانهای را برای نرمافزار انتخاب میکند و نرمافزار (اسکارلت جوهانسون) خود را سامانتا معرفی میکند. تئودور از قابلیتهای سامانتا در شناخت حالتهای روحی انسان شگفت زده میشود. سامانتا در گفتگوهایش با تئودور شخصیتی زنانه از خود بروز میدهد، همیشه در دسترس است و با دقت و علاقه به حرفهای تئودور گوش فرا میدهد و هر چه را که از او میشنود به خاطر سپرده و مورد بررسی قرار می دهد.
سامانتا چون هواخواهی دلسوز رفتار میکند و نه تنها زحمتی برای تئودور ندارد، بلکه چون دستیاری بینظیر هر آنچه که تئودور در امور روزمره به آن نیاز دارد، به خاطرش آورده و یاریاش می دهد. سامانتا با توجه به شناختی که از تئودور به دست آورده او را ترغیب میکند با زنی که از سوی نرمافزاری دیگر معرفی خواهد شد رابطه برقرار سازد. زن کاندید شده (اولیویا وایلد) قبول کرده است مطابق نظر نرمافزار خود عمل کند ولی قرار ملاقات این دو، دیدار موفقی نیست چون نرمافزارها اطلاعات زیستی همه جانبه ای از قبیل نیاز بشر به تنفس و اکسیژن نداشتند. در گفتگوهای بعدی و بیشتری که بین تئودور و سامانتا رد و بدل می شود سامانتا به احساس تجسم دست می یابد. او حتی حس می کند پشتش میخارد! و تئودور برای آرامش بخشیدن به سامانتا، او را میخاراند.
وابستگی انسان و نرم افزار چت بات بیشتر شده و به هم احساس تعلق خاطر پیدا می کنند و این اثر خوبی در کار و نامه نگاریهای تئودور در شرکت دارد.
امی (امی آدامز) هم کلاسی قدیم تئودور سر راه او قرار گرفته و معلوم می شود او نیز به خاطر عدم تفاهم با شوهرش چارلز (مت لتچر) در صدد جدایی است.
امی عنوان می کند با نرمافزار مونثی که شوهرش از خود به جا گذاشته صمیمی شده است و تئودور هم ماجرای سامانتا را با امی در میان می گذارد.
برای امضای برگههای طلاق، ملاقاتی بین تئودور و کاترین در رستوران انجام می شود و آنجا کاترین در پی اطلاع از ارتباط شوهرش با سامانتای دیجیتالی، او را مورد تمسخر قرار می دهد و از اینکه نمی تواند با همنوعانی از جنس بشر ارتباط برقرار سازد، تئودور را نکوهش می کند.
سامانتا با نرمافزار دیگری که از فیلسوفی انگلیسی به نام آلن واتس (برایان کاکس) گرته برداری شده دوست می شود و تئودور به دنبال اطلاع از این واقعه احساس حسادت می کند.
سامانتا برای مدتی از دسترس خارج میشود و عدم حضور نرم افزار هوشمند گویا احساس نگرانی شدیدی را در تئودور رقم می زند. وقتی سامانتا بازمی گردد عنوان می کند در حال ارتقای سیستم خود بوده است تا طی ارتباط با سایر نرمافزارها سبب افزایش کاراییهای خود شود. تئودور گویی که از یک همسر بیوفا حساب کشی می کند از او میپرسد که آیا بهجز او با شخص دیگری هم ارتباط دارد؟ سامانتا بیاطلاع از حسادت ورزی تئودور، آشکار میکند با ۸۳۱۶ نفر ارتباط داشته که از این تعداد، ٣٠۴١ رابطه به تعاملات عاشقانه منتهی شده است. سامانتا تاکید می کند که این موضوع نه تنها سبب کاهش عشق فیمابین آنها نشده بلکه آن را مستحکم تر کرده است. تئودور دچار بهت زدگی می شود.
رابطه بین تئودور و سامانتا با اینکه در جهانی دورتر از جهان ما اتفاق می افتد اما به رفتارهای اجتماعی آدمهای امروز در عصر شبکه های اجتماعی مانند تلگرام و فیس بوک بی شباهت نیست. رابطه ای که امروز مجازی و غیرمتعارف به نظر می رسد اما ممکن است دیر یا زود، مثل بسیاری از روابط پیشتر عجیب، به شکل رابطه ای هنجار و متعارف دربیاید.
روز بعد سامانتا برای همیشه از دسترس خارج میشود.، او به اتفاق سایر نرم افزارهای هوشمند و گویای مشابه خود به دنیای مجازی میروند تا توانمندیهای خود را بهتر بشناسند.
تئودور مصمم و آگاهانه به سراغ امی میرود و متوجه احساس تنهایی عمیق او از فقدان نرمافزارش میشود.
در نمای آخر فیلم، تئودور و امی به درک جدیدی از نیاز انسان به همنوع رسیده اند. اینکه برای غلبه بر افسردگی و احساس تنهایی باید به مفاهیم ارزشمند زندگی انسانی توجه داشته باشند. آنها بر قله های بینش جدیدی ساکن شده اند و نماد آن بام بلند آپارتمان آنهاست که در کنار یکدیگر بر آن نشسته اند و طلوع خورشید زندگی را تماشا می کنند.