تفسیر سلامت

سندرم آسپرگر، شبحی پنهان و آشکار

تشخیص دیرهنگام سندرم آسپرگر و خاطرات بی جواب تنها ماندن در جمع همسالان

سندرم آسپرگر از بعضی جهات شباهت ­هایی به اوتیسم دارد، اما تمایزات آن با اوتیسم نیز زیاد است. کودکان مبتلا به سندرم آسپرگر در بررسی­ ها و سنجش­ های نوعی ثبت شده، عملکرد بهتری نسبت به کودکان دچار اوتیسم نشان داده­ اند. ضمن این­که کودکان مبتلا به سندرم آسپرگر از نظر سطح هوشی عموماً در حد نرمال قرار می­ گیرند و از نظر مهارت و پیشرفت زبانی به نرمال نزدیک هستند.

هر چند که محتمل است با بالا رفتن سن، در زمینه­ ی برقراری ارتباطات اجتماعی دچار مشکل شوند.

در این ارتباط، اظهارات تامل­ برانگیز یک مجری موفق ۵۶ ساله که مبتلا به سندرم آسپرگر است می­ تواند نمونه ­ی روشنی از فرایند زندگی افرادی باشد که توفیق شناخت به هنگام بیماری خود را نیافته­ اند. اگر چه این بیمار با خوش­اقبالی­ هایی توانسته است از امواج ناملایمات زندگی توام با بیماری خود به سلامت عبور کند.

مجری مشهور تلویزیون:

«تا چهل سالگی نمی‌دانستم اوتیستیک هستم. اسمم کریس پکهم است. مجری برنامه‌های حیات وحش در تلویزیون هستم. تقریبا تمام عمرم این راز در من مخفی شده بود و شما مخاطبین برنامه­ های من تا حالا نمی‌دانستید که مغز من با شما فرق دارد. چون من اوتیسم دارم».

گوینده­ ی این حرف‌ها سال‌ها یکی از برنامه‌های پرطرفدار زیست محیطی را اجرا کرده است.

او ناگهان تصمیم گرفت که در یک مستند شبکه دوم بی‌بی‌سی درباره شرایطش حرف بزند. پکهم، ۵۶ ساله است اما تا ۴۰ سالگی نمی‌دانست اوتیستیک است.

وقتی فهمید که سندرم آسپرگر دارد، تکه‌های پازل زندگی چهار دهه گذشته‌اش کم­کم پیدا شد. این‌که در تمام طول تحصیل هیچ دوستی جز حیوانات نداشت. حوصله­ ی شرکت در مهمانی نداشت و دور از آدم‌ها راحت‌تر و خوشحال‌تر بود.

تا پیش از آن نمی‌دانست چرا از جمع دوستان در مدرسه حذف می‌شود و کسی دوست ندارد با او رابطه داشته باشد.

نشانگان آسپرگر یا سندرم آسپرگر  Asperger syndrome یک نوع اختلال رشد عصبی می‌باشد که با مشکلات قابل توجه در ارتباط بین فردی و ارتباط غیرکلامی، مشخص می‌شود، که معمولا به همراه علایق و رفتارهای وسواسی و تکراری می‌باشد. اولین بار در سال ۱۹۴۴ دکتر اتریشی به نام «هانس آسپرگر» با انتشار مقاله‌ای آن را توصیف کرد.

سندرم آسپرگر به صورت شکل ملایمی از طیف اوتیسم شمرده می‌شود، و وجه تمایز آن، حفظ مهارت‌های تکلمی و هوش معمولی است. هرچند بعضی از پژوهش‌ها نشان داده، تفاوت ­های قابل توجه ی بین سندرم آسپرگر و اوتیسم وجود دارد.

پکهم در مستند یک ساعته، بسیار ساده و صادقانه برای اولین بار از مشکلات و وضعیتش با مردم از بیماری­ اش صحبت کرد. او اظهار داشت دنیایی که در آن زندگی می‌کند، دنیایی متفاوت از دیگران است. در ۱۰ سال گذشته به هیچ مهمانی و جمعی نرفته است.

او دوست دارد مدت‌ها درباره موضوع مورد علاقه‌اش حرف بزند. و بدون توجه به این‌که مخاطبش گوش می‌کند یا نه، از یک موضوع به موضوعی دیگر بپرد.

هنگامی که به او پیشنهاد اجرای برنامه شد، دائم با خودش کلنجار می‌رفت که چگونه وقتی شرکت‌کنندگان برنامه تلویزیونی او صحبت می‌کنند، تلاش کند تا روی حرف های­شان متمرکز شود بدون آن‌که در ذهنش از موضوع فرار کند و حواسش پرت شود. تمرکز بر یک موضوع مشخص برای یک بیمار مبتلا به اوتیسم، گاهی ناممکن و گاهی بسیار سخت است.

برای کسانی که آسپرگر دارند بعضی از احساس‌ها بسیار عمیق‌تر از آدم‌های دیگر است. برایش از دست دادن چیزهایی که دوست دارد، وحشتناک است. بدترین اتفاق زندگی او مردن پرنده‌ شکاری و همدمش بود. اسم آن پرنده را روی دیوار خانه دوران بچگی‌ نوشته بود.

او دور از انسان‌های دیگر در خانه‌اش تنها در وسط جنگل زندگی می‌کند و یک سگ، دوست نزدیکش است. سگ او بیمار است و پکهم از مرگش هراس دارد و می‌گوید نمی‌تواند تصور کند بعد از مرگ او چه خواهد کرد.

سطح هوش آسپرگرها متوسط یا بالاتر از آن است. اگر حمایت شوند و در زمینه مورد علاقه خود کار کنند می‌توانند بسیار موفق باشند.

بسیاری از کارمندان گوگل، اپل و شرکت‌های فناوری دره سیلیکون در کالیفرنیا اوتیستیک هستند.

تخمین می‌زنند که بیش از نیمی از آسپرگرها تا بزرگسالی نمی‌دانند این سندرم را دارند.

پکهم به گونه‌ای دیگر محیط اطرافش را می‌بیند و می‌فهمد.

مشکلات پکهم موقع رفتن به مدرسه شروع شد. کودکان دیگر می‌دانستند که او با آن­ها متفاوت است و طردش می‌کردند. وقتی به کمک احتیاج داشت کسی دور و برش نبود برای همین به عشقش، یعنی طبیعت، پناه برد.

در کودکی کارهای عجیب می‌کرد. به جای شرکت در مهمانی و بازی با بچه‌ها، ساعت‌ها در دشت و جنگل می‌گشت. شکار بچه قورباغه‌ها بیش از هر چیز دیگری در جهان خوشحالش می‌کرد. آن­ها را می‌خورد، جمجمه روباه جمع می‌کرد و به حیوانات خیره می‌شد.

یک روز خواهرش به او گفت: «به جای این‌که با اطلاعات ریز و مفصل از حیوانات فقط سر خانواده‌ات را بخوری، چطور است که در تلویزیون مجری حیات وحش بشوی و بقیه را بی‌نصیب نگذاری؟» این­طور بود که او وارد تلویزیون شد.

ارتباط بیشتر با کودکان اوتیستیک شرایط آن­ها را به طور چشم­گیر بهبود می‌دهد.

پکهم در این مستند به آمریکا ‌می‌رود تا از یک مرکز درمانی کودکان اوتیستیک بازدید کند. مسئول مرکز درمانی روشی را برای تغییر کودکان اوتیستیک ابداع کرده و اطمینان دارد که با این روش بسیاری از این کودکان عادات غیرمعمولی خود را تغییر خواهند داد.

این موضوعی است که پکهم چندان از آن خوشش نمی‌آید. او می‌خواهد به جای تغییر دادن آدم‌های اوتیستیک، جامعه به دنبال آن باشد که دنیای این آدم‌ها را بهتر بفهمد و از آن­چه در سر افراد مبتلا می­گذرد مطلع شود.

پکهم عنوان می­ کند در جوانی بارها از ادامه زندگی ناامید شده است. اعتراف کرد که گاهی دلش می‌خواست آسپرگر نباشد و یک آدم معمولی باشد. اما اکنون طور دیگری فکر می‌کند. او با خودش کنار آمده است و دیگر میلی به تغییرات اساسی ندارد. او با صراحت می­ گوید:

«اگر برای بهبود من در این سن و سال یک روش درمانی پیشنهاد کنید، در موقعیتی که الان هستم، می‌گویم نه، خیلی ممنون».

افراد مبتلا به سندرم آسپرگر ممکن است یک یا چند مورد از ویژگی‌های برشمرده را از خود بروز دهند: روابط اجتماعی ضعیف، رفتارهای وسواسی و تکراری، خویشتن محوری، تفکر منطقی کلیشه­ ای و غیرعاطفی، علایق متمرکز، یادگیری آسان­ تر زبان­ های ثانوی و کمبود در توانایی‌های حرکتی داشته باشند. ممکن است توانایی‌های حرکتی به طور محدودی کامل نشود و در طرز راه رفتن یا انجام فعالیت‌های حرکتی پیچیده‌تر مثل راندن دوچرخه یا توپ بازی مشخص شود. افرادی که دچار سندرم آسپرگر هستند ممکن است به مشکلات فراوان در تعاملات اجتماعی برخورد کنند. آنان به­ طور معمول دارای خصوصیات رفتاری کلیشه‌ای در رفتارها و علایق هستند. افراد مبتلا به این سندرم، در روابط اجتماعی بسیار ضعیف عمل می­ کنند اما معمولاً اختلال یادگیری ندارند. کودکان مبتلا به آسپرگر تنها به یک موضوع علاقه نشان می‌دهند و تمایل دارند همه چیز را در ارتباط با آن موضوع واحد بدانند و راجع به دیگر مباحث کمتر صحبت می‌کنند. پیرو بروز چنین خصوصیاتی به دلیل مهارت‌های اجتماعی ضعیف و دامنه محدود علایق از دیگران جدا می‌شوند. سایرین را با رفتار غیرمتعارف و نامناسب خود دچار ملال خاطر و دور می­ کنند. می­ خواهند با دیگران تنها راجع به یک موضوع خاص حرف بزنند و این باعث قطع ارتباط اجتماعی آنان می­شود.

سندرم آسپرگر معمولاً دیرتر از اوتیسم دیده می‌شود و این تشخیص دیرهنگام می­تواند ناملایمات زیادی را در زندگی گرفتاران سندرم آسپرگر ایجاد کند.

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا