رمان یک پزشک، مسبب ظهور (NHS) سازمانی بزرگ در انگلستان، اسکاتلند و ولز
آفتاب سلامت: دکتر «آرچیبالد جوزف کرونین» Archibald Joseph Cronin پزشک و رمان نویس مشهور و خالق رمان اثرگذار «دژ» The Citadel، ۱۹ ژولای ۱۸۹۶ در کاردروس Cardross اسکاتلند به دنیا آمد. خانواده آرچیبالد بهزودی به شهر هلنسبورگ Helensburgh نقل مکان کردند و او در مدرسه خیابان گرانت مشغول تحصیل شد.
در هلنسبورگ پدر آرچیبالد، پاتریک کرونین Patrick Cronin به بیماری سل مبتلا شد و مادرش جسی کرونین Jessie Cronin برای حفاظت از سلامت جسمی آرچیبالد تنها فرزندش، ترجیح داد به شهر دامبرتون Dumbarton نزد پدر و مادر خود نقل مکان کند. مادر آرچیبالد بهزودی در شهر گلاسکو به عنوان بازرس بهداشت مشغول کار شد.
آرچیبالد پسری باهوش و دانشآموزی موفق بود. ورزش و ماهیگیری را بسیار دوست داشت و در طول تحصیل موفق به کسب جوایز زیادی شد.
آرچیبالد کرونین جوان، با نمرات عالی از دانشگاه گلاسکوGlasgow University مدرک پزشکی دریافت کرد و مشغول کار طبابت شد. در طول جنگ جهانی اول به طور داوطلبانه به نیروی دریایی سلطنتی پیوست و به عنوان پزشک جراح با رتبه افسری خدمت کرد. او پس از جنگ در بیمارستانهای مختلف مشتاقانه به کسب تجربههای تازه و افزایش مهارتهای پزشکی مشغول شد. دانش پزشکی، همواره در کانون علاقه کرونین قرار داشت. رونین مدتی بعد به لندن خیابان Harley نقل مکان کرد و همزمان به دو حرفه مورد علاقه خود پزشکی و رمان نویسی ادامه داد.
او رمان های زیادی را به رشتهی تحریر درآورد و از روی برخی از آثار کرونین فیلم های سینمایی تولید شده است.
رمان کلیدهای پادشاهی The Keys of the Kingdom، سالهای سبز The Green Years و قلعه هاتر Hatter’s Castle در این زمره قرار دارند.
خلاصه رمان «دژ»
در اکتبر ۱۹۲۱، اندرو مانسون Andrew manson پزشکی آرمانگرا که تازه از دانشگاه، فارغالتحصیل شده بود برای کار به کشور اسکاتلند وارد شد و به عنوان دستیار دکترpage در معدن شهرک کوچک ویلز در منطقه drineffy مشغول به کار شد.
او به سرعت درمییابد که دکتر page آدم نادرست و بیارزشی است و او باید در ازای دریافت مبلغی ناچیز همه کارهای page را انجام دهد. مانسون با دیدن شرایط غیر بهداشتی محیط شوکه شد. او برای اصلاح و بهبود مشکلات موجود و اوضاع نابسامان معدن، تلاش مجدانهای را آغاز کرد و در این راه از حمایت دکتر فیلیپ دنی Philip denny که آدمی بدبین و نیمه الکلی بود، برخوردار شد.
بعد از مدتی از این شغل استعفا داد و به عنوان دستیار در یک طرح کمکرسانی پزشکی به معدنکاران در منطقه aberalaw (یک شهرک معدنی نزدیک در منطقه زغال سنگی ویلز جنوبی) یاری رساند.
در جریان این کار با کریستین بارلو Christine barlow معلم یک مدرسه راهنمایی آشنا شد و پس از شکل گرفتن یک رابطه عاطفی با کریستین ازدواج کرد. همسرش در تحقیقات آسیبشناسی مشکلات معدن به او کمک میکرد. مانسون مشتاق بود در زندگی کارگران معدن تحولات مثبتی را به وجود آورد.
شرایط بد کار در معدن، کارگران زیادی را بیمار کرده بود. مانسون ساعتهای زیادی را صرف تحقیق در حوزه کاری خود پیرامون بیماریهای ریوی میکرد. او متعاقب مطالعه و تحقیق زیادی که انجام داد به عضویت پزشکان کالج سلطنتی (MRCP) درآمد و هنگامی که تحقیقاتش منتشر شد فوق تخصص پزشکیاش را هم گرفت. پژوهشهای او باعث شد تا مقامی را در هیئت مدیره معادن (MINES FATIGUE BOARD) در لندن بهدست آورد ولی پس از ۶ ماه استعفا داد تا بنا به میل شخصیاش به کار بپردازد.
او این بار میخواست از تخصص خود در جهت کسب ثروت استفاده کند. در این حین مانسون با بیماران ثروتمند و جراحان مدگرا و خوش لباس آمد و شد نمود و با آنها ارتباط پیدا کرد.
مشغلههای تازه، او را از همسرش دور کرد تا اینکه به خاطر یک غفلت در حین جراحی، بیماری فوت شد و این حادثه او را به خود آورد. مانسون دفتر خصوصیاش را تعطیل کرد و به مسیر زندگی گذشتهاش بازگشت. او و همسرش ارتباطات صدمه دیدهی خود را ترمیم کردند. اما کریستین در یک حادثه تصادف کشته شد. اکنون این دکتر denny بود که او را به منطقه ییلاقی ویلز فرستاد تا وضعیت روحی و جسمیاش بهبود پیدا کند.
از آنجا که مانسون یک جراح فاقد صلاحیت و متهم به قتل شناخته شده بود، از شورای عمومی پزشکان احضاریه دریافت میکند. مانسون در جلسه دادگاه از عملکرد خود دفاع میکند. وی پس از بهبود روحیهی آسیب دیدهی خود، در ادامه فعالیت پزشکی به گروه دکتر denny و دکتر hope (میکروب شناس) ملحق میشود.
رمان «دژ» او با محور دانش پزشکی در سال ۱۹۳۷ نوشته شده است و بهخاطر اشراف و احاطهی او بر این دانش، توانست ضمن برانگیختن تحسین عمومی، جامعهی پزشکی را نیز تحت تاثیر قرار دهد. بعد از انتشار این رمان در مبحث اخلاق پزشکی، تحولات زیادی رخ داد و یک سال بعد سازمان بزرگی به نام خدمات بهداشت ملی (NHS) مربوط به انگلستان، اسکاتلند و ولز تحت تاثیر همین رمان تاسیس شد. از روی این رمان چند فیلم سینمایی و تلویزیونی نیز ساخته شده است.
دکتر آرچیبالد جوزف کرونین پس از ثبت کارنامهای درخشان در عرصه پزشکی و ادبیات و دریافت جوایزی ارزنده از مراکز معتبر بین المللی در ۶ ژانویه ۱۹۸۱ در سن ۸۴ سالگی درگذشت.