رابرت خودساخته هستید یا رابرت وارث
دو رابرت آمریکایی را تجسم کنید که ناگهان با مشکل سرطان کودک خود روبرو میشوند. رابرت اول مردی است خودساخته که در یک کارخانه خودروسازی به سعی و اراده انسانی خود تکیه زده و زندگی خود را اداره میکند. رابرت دوم یک وارث خوش شانس است که پس از فوت پدر صراف، به دنبال تقسیم ارث، سهمی راضیکننده به او رسیده و رابرت این سرمایه را به بانکی سوئیسی میسپرد و با سود ماهیانه آن روزگار بیدغدغهای را میگذراند. این تجسم واقعی و موجود را همین جا وامیگذاریم و به سراغ وزارت بهداشت آمریکا میرویم.
اینک این وزارتخانه پس از توافقی مالی با شرکت نوارتیس و معلوم کردن سهم خود از سود یک درمان پیشرفته برای معالجه سرطان کودکان، اعلام کرده آمریکاییهایی که توان مالی پرداخت نیم میلیون دلار را داشته باشند میتوانند برای ثبت نام کودکان سرطانیشان به نمایندگیهای معرفی شده نوارتیس مراجعه کنند.
رابرت رباخوار فرزندش را برای مداوا به نمایندگی نوارتیس تحویل میدهد و شفاخانه نوارتیس را چهقدر به داستانهای اساطیری یونان شبیه کردهاند.
خدایان، پوستین شفابخش (Golden Fleece) را به پادشاهان مورد علاقه خود بخشیدند تا این طبقهی برگزیده، درباریان را از بیماریهای لاعلاج برهانند. رابرت رباخوار اندکی بعد، بهرهمند از دارو و درمان طبقاتی، کودکِ درمانشدهی خود را از دربار کاپیتالیسم تحویل میگیرد و بیمار برگزیده، سالم و سرزنده به آغوش خانواده ثروتمند خود بازمیگردد در حالیکه رابرت خودساخته و ساعی، این کارگر درستکار شرکت خودروسازی، باید شاهد مرگ تدریجی کودک دلبند خود باشد.
تحلیلگران رویدادهای پزشکی و دارویی عنوان میکنند که شرکت نوارتیس قصد داشته تا با هزینهای بسیار پایینتر از رقم اعلام شده به معالجه نوظهور کودکان سرطانی بپردازد ولی پس از باج و خراج های معین شده از سوی FDA هزینه این معالجه به نیم میلیون دلار افزایش یافته است.
کاپیتالیسم آمریکایی بدون هیچ ترحمی، در حال تدوین قوانینی است که به بیماران دردمند و فقیر اجازه دهند تا برای پایان دادن به زندگی خود مجاز به انتخاب باشند. البته هزینه سمی که بیمارستان دولتی به بیمار صعبالعلاج تزریق خواهد کرد را باید بیمار یا خانواده وی بپردازند. در عوض افرادی که از طبقات مرفه هستند در پیشرفتهترین مراکز درمانی، با برنا کردن سلولهای بدن، در صدد بازیابی جوانی سپری شده خود و تجدید عیش و نوش گذشته هستند.
در ادامه این مطلب، شماری از داروهای گرانقیمت برای طبقات درآمدی بالا در سال ۲۰۱۷ را با هم مرور میکنیم:
داروی Glybera برای کنترل یک اختلال ژنتیکی نادر تولید شده و هزینه مصرف آن سالی یک میلیون دلار است.
داروی Ravicti برای جلوگیری از مسمومیت و مرگ مغزی بر اثر نوعی بیماری نادر است و هزینه مصرف این دارو سالی ۸۰۰ هزار دلار است.
داروی Spinraza از داروهای استروئیدی عضلانی است و مصرف کننده آن باید سالی ۷۵۰۰۰۰ دلار بپردازد.
داروی Lumizyme یک آنزیم حیاتی است که بیمار باید سالیانه در ازای مصرف آن ۶۲۶۰۰۰ دلار هزینه کند.
داروی Carbaglu برای کنترل سموم خطرناک در بدن مصرف میشود و استفاده از آن سالی ۵۸۵۰۰۰ دلار هزینه در بردارد.
بهجز این پنج دارو، ۹۰ داروی بسیار گرانقیمت دیگر نیز در فهرست مداواگر بیماریهای خطرناک وجود دارند که افراد ثروتمند میتوانند تهیه کرده و زنده بمانند ولی مردم عادی (و نه فقیر) پس از ابتلا به بیماریهای خاص، باید آماده پذیرش مرگ شوند چرا که درآمد ماهیانه یک کارمند وظیفهشناس یا یک کارگر درستکار بدون پرداخت مالیات و صرف هیچ هزینهای برای مخارج زندگی، ۵۲۰۰۰ دلار در سال است.
تلاش حاکمیت آمریکا در سال ۲۰۱۷ تمرکز بر لغو طرحهای حمایت از اقشار آسیبپذیر در جمعیت ۳۳۰ میلیون نفری آن متمرکز شده است. به طور نمونه پس از شکست تقاضای برچیدن خدمات درمانی اوباماکر در مجلس، دولت به شکلی افسار گسیخته به قطع برخی بودجه های این طرح خدماتی اقدام کرده و درصدد متوقف ساختن صرف هزینه برای درمان اقشار ضعیف مردم برآمده است.
نتیجه
از آنجا که نظام کاپیتالیسم آمریکا به زعم برخی از مطلع نماهای ظاهرنگر، اوج پیشرفت اقتصادی تلقی میشود، بررسی رفاه اجتماعی این جامعه از منظر جمعیتی، به آسانی مشخص میکند که نظام کاپیتالیسم در حال انتقال تمام منابع و ثروتهای کشور به داشتههای اقلیتی مرموز است. مفهوم بازار آزاد و رقابت به یک شعار فراموش شده تبدیل شده و این مفهوم به تقسیم سهم بین شرکتهای انحصاری و کارتلها تغییر یافته است.