تامین نیازهای دارویی بیماران، تنها انگیزه ادامه کار
محمدرضا زرگرزاده هستم متولد ۱۳۴۷ در شیراز و در رشته داروسازی دوره عمومی و تخصصی را در اصفهان گذراندم. اینک نزدیک به ۲۷ سال است که در صنعت داروسازی حضور فعال دارم. من برای اینکه بتوانم به سطوح مختلف صنعت داروسازی اشراف داشته باشم، از اولین مراحل فعالیت های تولیدی و تحقیقاتی با اشتیاق به یادگیری و کسب تجربه شروع کردم.
۱۵ سال در مدیریت های میانی و از ۱۲ سال پیش به این سو در سمت مدیرعاملی، با افتخار به عنوان عضو کوچکی از خانواده صنعت داروسازی مشغول هستم. علاوه بر امور مدیریت میانی که در امر تحقیقات و کیفیت انجام دادم، عمده ی فعالیت های اخیر بنده در راستای ایجاد و توسعه پروژه های دارویی بوده است.
مجموعه سبحان انکولوژی تحت هدایت من قرار داشت و به لطف پروردگار، افتخار افتتاح غرورآفرین مجموعه یاد شده بعنوان اولین تولیدکننده داروهای ضد سرطان کشور در رزومه کاری بنده به ثبت رسیده است.
پس از آن پروژه آتی فارمد را شروع کردیم که نخستین پروژه تولید داروی هورمونی کشور با سیستم ماژولار و با سرمایه گذاری مشترک ایران و سوییس در اوج تحریم ها محسوب می شد.
پروژه دیگری به نام هربی فارمد به من محول شد که تهیه و تولید فراورده ها و اسانس های گیاهان دارویی در سطح صنعتی و وسیع جزو خروجی های پروژه بود. البته پس از طراحی و ترسیم نقشه راه، ادامه فعالیت را به دوستان واگذار کردم. در حال حاضر ۶ سال از حضورم در مجموعه شفایاب به عنوان مدیر عامل شرکت طب مفید نیکان گذشته است و در حال نوسازی و بازسازی و توسعه این مجموعه هستم همچنان پر از انرژی و انگیزه برای توسعه و خلق ارزش در خدمت صنعت دارویی کشور هستم.
با توجه به روند سریع تغییرات اقتصادی در کشور پر فراز و نشیب ایران، چه اهدافی در سال جاری برای شرکت برنامه ریزی کرده اید؟
شرکت ما علیرغم قدمتی که داشت تا حدودی به فراموشی سپرده شده بود اما در طول ۶ سال گذشته روند صعودی قابل توجهی را سپری کردیم و فارغ از محدودیت ها و مسائلی که در کشور وجود دارد شیب تندی را در مقوله فروش شاهد بودیم و در سال جدید افزایش ۵۰ درصدی را برای بودجه شرکت خودمان لحاظ کرده ایم.
بسیاری از مدیران صنعت عنوان می کنند تشکیلات دولتی بدون اینکه به عوامل هزینه ساز داروسازی توجه تخصصی داشته باشد، به قیمت گذاری محصولات تولیدی صنعت مبادرت می ورزد.
در حالی که با توجه به استانداردهای اقتصاد سالم، اصولا کار سازمان نظارتی قیمت گذاری نیست. برای فائق آمدن بر این مشکل، شما به عنوان مدیری که در حال حاضر در صنعت حضور فعال دارید چه راهکاری پیشنهاد می کنید؟
بزرگترین مشکل صنعت در حال حاضر مداخلات دولت و عمدتا غذا و دارو در امور اقتصادی صنعت داروست که از قضا بخشی از آن قانونی است. حضور پیشین بنده در هیئت مدیره سندیکای صاحبان صنایع و همچنین در هیئت مدیره انجمن علمی داروسازان ایران موجب شده که بتوانم از منظر کلان به شناسایی قوت و ضعف سیستم برسم و اقدامات مثبت و منفی را خارج از سلیقه ورزی و یا منظر بنگاهی تحلیل کنم فلذا آنچه عنوان می کنم به نظرم مصلحت حال و آینده صنعت داروست.
ما تحلیل هایمان را با متولیان در میان می گذاریم و انتظار داریم آنچه به نفع صنعت داروسازی و مصرف کنندگان داروست، از بایگانی ها خارج شده و به کار بسته شوند.
عمده وقت ما طی سال های گذشته صرف چانه زنی با مسئولین اجرایی شد و بیشترین ضربه را از کسانی خوردیم که متاسفانه با مکانیزم داروسازی آشنایی نداشتند، پی در پی دستورالعمل های بدون مشورت صادر می کردند. و حرف های نسنجیده و غیرکارشناسی برخی مسئولین بلاهای بزرگی بر سر نظام دارویی کشور وارد آورد. بعنوان مثال بانک مرکزی چرا باید ارز تخصیص دهد وقتی وزیر بهداشت وقت می گوید از ارز سوءاستفاده می شود؟ و عدم تأمین به موقع ارز بلایی را به سر کشور آورد که امروز شاهدیم.
ما از شعارهای دولت قبلی آسیب دیدیم. قطعاً سیستم نظارت بر نسخه نویسی و بهینه سازی مصرف دارو اقدامی افتخارآمیز است اما کم کردن مصرف سرانه دارو به میزانی کمتر از کشورهای مشابه کجا افتخار به دنبال دارد؟
آیا ایجاد کمبود مباهات دارد؟ وقتی برای صنعت تصمیمی غلط گرفته می شود، مثل بی اعتنایی به انباشت دانه های برف و تشکیل و سقوط بهمن بر سر صنعت می ماند. خسارت آن را بعدها خواهیم دید. نتیجه تصمیم غلط ایشان در آینده خود را در بازار نشان داده می دهد و ما در این زمان چوب تصمیمات غلط و غیرحرفه ای دوستان قبل را می خوریم. این یک پیشفرض محتوم است. هر تصمیم غلط یا درستی در دارو ، حاصل خود را در یک یا دو سال بعد نمایان می کند.
انتظار ما این است که پیش کسوت ها و دست اندرکاران صنعت را در تصمیم گیری ها شرکت دهند تا با حفظ سرمایه گذاری های انجام شده، روش آزمایش و خطا در پیش نگیرند. صنعت کار خود را به خوبی بلد است بگذارید یک فعالیت سودمند به نام داروسازی که در پنجمین دهه خودکفاسازی کشور قرار گرفته، به خدمات خود ادامه دهد.
یکی از نقائص امور آن است که گروه ها برای چاره اندیشی دور یک میز جمع نمی شوند و مدام تصمیمات همدیگر را نقض می کند. بعضی از نمایندگان مجلس ما به دلیل این که می خواهند در حوزه انتخابی خود مورد تایید قرار بگیرند حرف های پوپولیستی می زنند در حالی که می دانند بررسی های کارشناسی موجب رد اظهارات آنان است.
مثلا می گویند ما اصرار داریم که قیمت دارو به شهریور ۱۴۰۰ برگردد. چه چیزی از شهریور ۱۴۰۰ تا الان قیمتش ثابت بوده؟
آیا قیمت خودرو یا مواد خوراکی افزایش پیدا نکرده؟ چرا به مردم نمی گویید مشکل اصلی کجاست؟ آیا ورشکستگی داروسازیها و واردات دارو مشکل مردم را حل می کند؟ اگر قیمت دارو منصفانه و واقعی شود بهتر است یا زمانی که با فقدان دارو در بازار مواجه باشیم؟
باید به فراز مشهور شکسپیر برگردیم. بحث اصلی بحث بودن یا نبودن است. سرمایه های شرکتها حیات خلوت کسی نیست که آنجا مشق مدیریت انجام شود.
حساب دو دوتا چهارتاست. با دستور و امر و نهی که نمی شود تجارت و بازرگانی را اداره کرد. این که اطلاعیه بچسبانند قیمت دارو باید ثابت باشد. آفتاب عید که سر زد دولت حقوق کارگران را ۵۰ درصد افزایش داد اما در قیمت تمام شده داروسازی تغییری ایجاد نشد. ما از کجا کم کنیم تا این درصد محاسبه نشده جبران شود؟ چنانچه فرمان این باشد که در دارو افزایش قیمت ممنوع است. کیفیت دارو را کم کنیم یا پرسنل را عذرشان را بخواهیم؟
بنده این عرایض را عیناً محضر ریاست محترم جمهوری هم عرض کردم. در خوشبینانه ترین حالت ممکن فقط ۴۰ درصد یک دارو از ارز ترجیحی استفاده می کند و مابقی اقلام بیش از دو سال است با نرخ آزاد خریداری می شود پس باید قیمت دارو را با تورم ۶۰ درصد متناسب کنند. منجمد سازی قیمت که راه حل نیست. نتیجه حبس قیمت ناتوانی تولیدکننده برای تولید است. این میتواند به یک آنارشی منجر شود و صنعت ، آتش به اختیار ، رفتاری که اقتصادی است را در پیش گیرد و رأساً قیمتگذاری کند که مبادا صنعت داروسازی کشور با سهل انگاری و نابلدی نابود شود. کما این که مکمل سازان در جایی همین کار را انجام دادند. از بس که به قیمت تمام شده آنها بی اعتنایی شد، خودشان قیمت درج کردند و محصولات را به بازار فرستادند. این که نه عقلانی است نه قانونی! این طور سنگ روی سنگ بند نمی شود.
افتخار ما اینست که دارو تنها کالایی در کشور است که در همه جا به یک قیمت فروخته می شود. از زابل تا زعفرانیه قیمت دارو یکسان است. کجا می توانید مشابه آن را پیدا کنید؟
چرا ما اهالی صنعت نباید در داروسازی امنیت سرمایه گذاری داشته باشیم؟ دست هایی در کار هستند که می خواهند سرمایه صنعت داروسازی به سمت دلالی و مشاغل کاذب سرازیر شود. برای خط تولید باید ماده اولیه مهیا کرد. وقتی این پیش نیاز تولید را با ارز نیمایی وارد میکنیم هزینه اش چندبرابر بیشتر خواهد شد.
متولیان حاضر نیستند پیش از اقدام به خریداری مواد اولیه و تولید، به تولیدکننده اطلاع دهند که می تواند محصول خود را با چه قیمتی بفروشد؟ آنها صبر می کنند تا واردات مواد اولیه انجام شود، امور گمرکی کالا به آخر برسد، تولید دارو انجام گیرد. بعد بی آنکه به مخارج و هزینه های واقعی اعتنایی داشته باشند، قیمتی را اعلام می کنند که گاه نه تنها سودی در آن نیست بلکه سرمایه گذار متضرر هم می شود.
آیا این همان جامه عمل پوشاندن به شعار حمایت از تولید است؟ این اگر تیشه زدن به ریشه یک صنعت خدمتگزار نیست، شما چه اسمی روی آن می گذارید؟
آیا پایین نگه داشتن قیمت دارو با پول و سرمایه دیگران، اقدام درستی است؟
مجموعه ما مصدوم همین سیاستی است که عرض کردم. به سازمان گفتیم ناپروکسن افزایش قیمت جهانی داشته اگر ما تولید کنیم به ما قیمت می دهید؟ گفتند اقدام کنید ما قیمت جدید اعلام می کنیم. ما بر اساس اعتماد به سازمانی که نقش حامی را دارد، کارها را پیش بردیم. واردات مواد اولیه انجام شد گفتیم حالا به ما قیمت می دهید؟ یک قیمتی درخواست کردیم از آن کم کردند و قیمت دیگری به ما اعلام شد. در کمترین حاشیه سود قرار داشتیم که از بالا عنوان شد ناپروکسن قیمتش زیاد است و باید کاهش یابد.
محاسبه اینکه چرا زیاد است، روی چه اوراقی انجام شده؟ چرا دلیل اقامه نمی کنید؟ سود که نمی دهید ضرر هم می زنید؟ مدیر کل وقت به من می گوید این محصول دچار کمبود خواهد شد تولید کن من به تو قیمت خواهم داد.
بروید با ارز نیمایی تولید را برای رفع کمبود بازار انجام دهید. ما هم برای همکاری در برطرف سازی کمبودها اطاعت کردیم. کار که انجام شد مدیرکل را عوض کردند و مدیر کل بعدی عنوان می کند مواد این دارو را نباید با ارز نیمایی وارد می کردید باید ارز ترجیحی استفاده می شد. از هماهنگ بودن با مدیر کل سابق می گویم. پاسخ می دهد برو از آنکه به تو چنین اجازه ای داده قیمت بگیر!!! این چه نظام مدیریتی است؟
ما باید حواسمان به تولید و رفع نیاز بازار کشور باشد.
چرا صنعت داروسازی را قربانی بیزاری تان از همدیگر می کنید؟
شما باید حامی ما باشید. البته این واقعیت را عرض می کنم وضعیت فعلی اداره دارو و غذا بسیار بهتر شده است و من در سندیکا و جاهای دیگر این تفکر را ترویج می کنم که صنعت باید با سازمان همکاری داشته باشد. در بسیاری مواقع سازمان تلاش می کند اقداماتی حمایتی انجام دهد اما پشتوانه دولتی ندارد و به دلیل حکمی که از بالا می رسد، آنچه مد نظر بوده مسکوت می ماند یا به دلیل هجمه هایی که از بعضی مراکز قدرت می شود و یا فشارهایی که کاسبان ارز ترجیحی می آورند، از صنعت انتظار حمایت و یاری دارد. ما استدلال های مجاب کننده ای داریم و باید در تکمیل تلاش های سازمان، کارهای حمایتگرانه نیمه تمام را به پایان برسانیم. حرفهایی که آنها نمی توانند بزنند ما باید مطرح کنیم چرا که حیات و ادامه فعالیت صنعت به وکلایی نیاز دارد که حقوق صنعت را استیفا کنند.
در جلسه دیدار با رئیس جمهور ایشان گفتند اطلاعات شما قانع کننده است اما پیش از این اطلاعات دیگری به ما انتقال داده شد.
من عرض کردم بهتر است مشاورین خود را از بخش خصوصی انتخاب کنید. بخش دولتی به دلیل محدودیت هایی که دارد به شما مشاوره درستی نمی دهد. بنابراین در چنین وضعیتی وظیفه ما اطلاع رسانی درست است.
قصد ما این نیست که مردم را بترسانیم اما واقعیت این است که بعضی از داروهای ما دچار کمبود است. سودی که برای دارو در نظر گرفته می شود در بهترین شرایط ۲۰ درصد محاسبه می شود. من شرکتی را سراغ دارم که فقط برای فروردین ماه باید ۵۰ درصد فروش شرکت را صرف پرداخت حقوق کند. آیا چنین معادله ای جواب می دهد که ۵۰ درصد فروش صرف حقوق کارکنان شود؟ در حالی که فقط ۲۰ درصد اجازه سود تعیین شده است.
در چنین وضعیتی شرکت فقط تا سه ماه می تواند به حیات تجاری اش ادامه دهد و سرنوشت محتوم و مسلمش ورشکستگی است. بر اساس برخی مطالعات انجام شده، چنانچه اقدام فوری صورت نگیرد، پیش بینی تعطیلی بسیاری از شرکتهای دارویی در سال جاری می شود. عدم افزایش قیمت دارو یک تحمیل کاملا غیرمنطقی است. چرا نمی توانند از اهرم بیمه ها برای حل مشکل استفاده کنند؟
آنها طی این سالها با سیاستهای غلط، بیمه را به کودکی معلول بدل کردند که نمی تواند روی پای خود بایستد. هر کسی هم که مسئولیت را به دست گرفت به جای مداوای این کودک فقط دستی از سر دلسوزی بر سر بیمه معلول کشید. مشکل اصلی و واقعی در مدیریت بیمه است. چرا مشکل را به حال خود رها می کنید؟ آنها فقط به سیستمی بیمار بودجه اختصاص می دهند و از او طلب حل مشکل می کنند در حالی که ماهیت او خودش مشکل اصلی است. در همه جای دنیا بیمه مشکلات را حل میکند. چرا تولیدکننده را سپر بلا میکنید تا همه هزینه ها را بپردازد؟ می گویند در صورت افزایش قیمت دارو مردم دچار مشکل می شوند. اصلا چنین چیزی واقعیت ندارد. درصد بالایی از مصرف کننده دارو، دانشگاهها و بدنه دولتی است. واقعیت آن است که با افزایش قیمت دارو هزینه های وزرات بهداشت افزایش پیدا خواهد کرد.
امروز در بسیاری از خانواده ها افراد تحصیل کرده و متخصص حضور دارند. همین خانواده ها مصرف کننده های دارو هستند. آنها درک می کنند که محصول خوب نیاز به هزینه دارد. تولیدکننده چطور می تواند در وضعیتی که مواد اولیه و خدمات داروسازی گران است، دارویی ارزان با قیمت سالهای پیش تولید کند؟
الان به همه ثابت شده که مصرف کننده نهایی ارز ترجیحی مردم و تولیدکننده ها نیستند و این ارز وسط راه مانند برف آب می شود. قیمت دارو باید متناسب با هزینه های روز دارو باشد تا بتوان در کیفیت و قابلیت های درمانی به رقابت با برندهای مطرح پرداخت نه اینکه تمام تلاش این باشد که جلوی ورشکستگی خود را بگیریم.
دارو مثل صنعت محصولات غذایی نیست که اگر قیمتش گران شود حجمش را کم کنند تا توجیه اقتصادی داشته باشد. وقتی یک دارو تولید می شود در تمام دنیا با اندازه گیری های دقیق، استاندارد بودن آن بررسی می شود. تولیدکننده نمی تواند چیزی از دارو کم بگذارد. بنابراین هزینه های دارو همواره ثابت هستند و نمی توان به دنبال تغییر نرخ ارز، استانداردها را زیر پا گذاشت و بخشی از هزینه های تولید را حذف کرد. بیشترین وام اخذ شده از سیستم بانکی را صنعت دارو برای حل مشکلات مالی اش دریافت کرده است. در بسیاری موارد صنعت دارو تا ۷۵ درصد فروش خود را وام گرفته و ریسک چنین درصدی بالا است. ۴۰۰ روز گردش پول تولیدکننده دارو طول می کشد. بیشتر از یک سال باید انتظار کشید تا پس از تولید و فروش بعد از ۴۰۰ روز پول هزینه شده بازگردد. آیا این یک سودای رو به زوال نیست؟
براساس تحلیلی مغرضانه و سرتاسر غلط می گویند دارو بهترین و سودآورترین صنعت است. بیایید در یک میزگرد علنی در این باره بحث کنیم تا ثابت شود اینطور نیست. می گویند داروسازی جایزه به خریداران می دهد پس صنعت سودمند است. در صورتی که استفاده از روش جایزه تلاشی غم انگیز برای بازگشت نقدینگی به شرکت است. تولید کننده مثل کسی است که به دلیل مشکلات مالی کلیه اش را می فروشد. بعد یکی پول را در دست لرزان او می بیند و می گوید این همه پول داری و باز از بی پولی ناله سر می دهی؟ چرا متوجه نیستید که او از سر استیصال کلیه اش را فروخته ما هم از سر درماندگی و گرفتاری هایمان جایزه می دهیم.