ای جراحت از تو شرمنده
آمبولانسی آژیرکشان متوقف می شود و دخترکی از آن بیرون می آید و به سوی مصدومین می شتابد. دوربین مدار بسته ی نظامی، حاضرینی که در صحنه بودند و بسیاری از نظامیان سنگدل دیدند که آن تازه جوان از جان گذشته، در حالی که لباس سفید پرستاری به تن داشت، برای نجات مصدومین دست هایش را بالا گرفته است تا تک تیراندازهای کودک کش، مطمئن شوند که او جزو معترضین سیاسی نیست. اما جلادان دستور داشتند از همه زهر چشم بگیرند. جانی حرفه ای، گلوله ای در جان لوله قرار می دهد و بی شرمانه قلب پرستار ۲۱ ساله را نشانه می رود تا سفیدجامه «رزان اشرف النجار» را غرق خون سازد. تصویر مادر داغدار رزان همچنان که روپوش خونین پرستاری دخترش را در آغوش گرفته و برای مظلومیت دخترش فغان سر می دهد، دل هر بیننده ای را به درد می آورد.
هدف این نوشته آن نیست تا از ده ها کشته ی اعتراضات غزه روایتی تازه با مخاطب در میان گذارد.
می خواهم از محکمه ای بگویم که در حیاط خانه مجرم بنا نهاده اند.
در این چند سال اخیر، اقدامات آمریکا بیشتر از هر زمان دیگر باعث سرافکندگی قشر روشنفکر و تحصیل کرده کشوری شده که مدعی صدور دموکراسی به اقصی نقاط جهان است.
سازمان ملل به اتفاق آرا در چند نوبت تلاش کرده تا اقدامات جنون آمیز اسرائیل را محکوم کند ولی هر بار آمریکا با وتوی قطعنامه های پیشنهادی، تلاش جامعه ی بین الملل را خنثی کرده است. آمریکا از حق وتو، چماقی ساخته و استالین وار آن را بر سر دموکراسی می کوبد. اما به این هم راضی نیست. آمریکا به صورت علنی عنوان داشته سازمان ملل باید ساختار قضاوت خود را در راستای امیال این کشور اصلاح کند چرا که سهم زیادی از مخارج این سازمان برعهده ی آمریکاست.
اگر این اظهارات غیر قابل پذیرش از سوی قذافی یا صدام به سازمان ملل اظهار می شد، طنزنویس ها و سازندگان فیلم های هجویه در هالیوود سال ها با این سوژه ی مضحک، اسباب خنده ی مخاطبین خود را فراهم می آوردند.
محکمه ای را تصور کنید که محل استقرار خود را از یک مالک اجاره کرده باشد و هر روز مالک ساختمان به دادگاه بیاید و اظهار دارد چون جلسات دادگاه در ساختمان اجاره ای وی برگزار می شود، دادگاه حق ندارد او یا وابستگانش را در صورت ارتکاب جرم، محاکمه یا محکوم کند.
این تمثیل بسیار ظالمانه، که هیچ منطقی حاضر به عینی شدن آن نیست، سال هاست که همچون کابوسی در واقعیت، پیش چشم ناظرین بین المللی تکرار می شود. نزدیک به ۲۰۰ عضو محکمه، مدارک و مستنداتی را برای قضاوت به شور می گذارند و جای هیچ شکی باقی نمی ماند که جنایتی آشکار از سوی مجرمی عربده کش واقع شده است. دقیقا در هنگامه ی صدور رای، ناگهان اتفاق شگفت آوری می افتد. یک عضو که برای خودش حقوق ویژه ای تعریف کرده، با عنوان کردن اینکه صاحب بمب اتمی است، پرونده ی مجرم را با همه ی مدارک و مستنداتش، از روی میز قضاوت برمیدارد و داخل سطل زباله می اندازد و محکمه ای بین المللی و محترم تا حد یک بازی بچگانه و علی السویه تنزل موقعیت پیدا می کند.
قیافه ی اعضای دادرسی سازمان ملل متحد را تجسم کنید که در گرماگرم رسیدگی به پرونده ای مهم، عضوی صاحب حق وتو بی مهابا به وسط جلسه پریده و بگوید: «سوک سوک». و بعد از آن همه ی اعضا غرولند کنان، پرونده ی در حال بررسی را ببندند و ناراضی و عصبانی، از اتاق دادرسی خارج شوند.
زیرکی را گفتم این احوال بین، خندید و گفت
صعب روزی، بوالعجب کاری، پریشان عالمی
کبری حسینی
مدیر مسئول