آثار دکتر ساکس الهام بخش سازندگان فیلم و تئاتر
آفتاب سلامت: «اولیور وولف ساکس»، ۹ ژوئیه ۱۹۳۳ در لندن متولد شد. پدر و مادر اولیور هر دو پزشک بودند و این حرفه در خانواده، تا حدود زیادی بر انتخاب رشتهی پزشکی از سوی اولیور تاثیر داشت. او چندی بعد وارد دانشگاه آکسفورد شد و در سال ۱۹۶۰ با مدرک پزشکی از این دانشگاه فارغ التحصیل گردید. اولیور بیدرنگ به آمریکا مهاجرت کرد و در رشتهی عصب شناسی و نوروپاتولوژی از دانشگاه کالیفرنیا تخصص و فوق تخصص مغز و اعصاب دریافت کرد.
از افتخارات اولیور این است که در سال ۱۹۶۹ اثرات مفید دارو L-Dopa را در کنترل و درمان یک نوع بیماری مغز و اعصاب کشف کرد.
در سال ۱۹۹۶، اولیور به عضویت آکادمی هنر و ادبیات آمریکا درآمد. در سال ۱۹۹۹ نام وی به عنوان یکی از اعضای آکادمی علوم نیویورک ثبت شد. همزمان در همان سال عضو افتخاری کالج کوئین در آکسفورد شد. در سال ۲۰۰۱ جایزه لوئیس توماس را از دانشگاه راکفلر دریافت داشت. او عضو دائمی کالج سلطنتی پزشکان انگلیس نیز بود.
دانشگاه کلمبیا لقب «هنرمند کلمبیا» را در سال ۲۰۰۷ به اولیور اهدا کرد و او بدون هیچ محدودیتی اجازه یافت تا به کلیه بانکهای اطلاعاتی دانشگاه دسترسی داشته باشد. ساکس در طول چند سال از معتبرترین دانشگاههای پزشکی آمریکا، تقدیرنامه و دکترای افتخاری دریافت کرد.
اولیور ساکس همزمان به نویسندگی در سطحی حرفهای اهتمام داشت. کیفیت نوشتههای اولیور چنان اثرگذار بود که توجه بسیاری از مراکز برجسته به نبوغ و قریحهی او جلب شد.
نیویورک تایمز از او به عنوان یکی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم نام برد. کتابهای او حاوی مطالبی ارزنده در مورد زندگی و افکار بیماران مغز و اعصاب است. ساکس با نوشتههایش نشان داد چگونه مغز انسان با درک، حافظه و فردیت درگیر است. علاوه بر جاذبهی محتوایی مطالب، زیبایی نوشتهها و سبک نوشتن آنها نظر بسیاری از خوانندگانش را جلب کرد.
بیدارگریAwakenings نام فیلمی آمریکایی به کارگردانی پنی مارشال Penny Marshall و محصول سال ۱۹۹۰ است که بر اساس اثر الیور ساکس، به همین نام ساخته شده است. فیلم که ماجرای زندگی ساکس را به تصویر کشانده است. در این اثر دکتر مالکوم سایر Malcolm Sayer با بازی رابین ویلیامز برای مداوای بیماران کاتاتونیایی، از جمله لِنارد لوو با بازی رابرت دنیرو تلاش میکند. فعالیتهای عادی زندگی این بیماران متوقف شده و بقیه پزشکان آنها را مجسمه میخوانند اما «مالکوم سایر» از هیچ کوششی در راه کمک به این انسانهای دردمند دریغ نمیکند.
برخی از آثار دکتر اولیور ساکس:
میگرن
بیدارگری
یک پا برای ایستادن
مردی که همسرش را با یک کلاه عوضی گرفت
دیدن صداها: سفر به جهان ناشنوایان
یک انسان شناس در مریخ
عمو تنگستن: خاطرات یک پسر بچه شیمیایی
قصههای موسیقی و مغز
چشم ذهن
قدردانی
کتاب «مردی که زنش را با کلاه اشتباه میگرفت» یکی از بهترین آثار اولیور ساکس است. این کتاب ۴ بخش دارد که به ترتیب عبارتند از: از دست دادنها، زیادیها، جابهجاییها و دنیای سادهها. نسخهی اصلی این ترجمه در سال ۱۹۹۸ چاپ شده است. این کتاب، پرفروشترین و شاید مقبولترین اثر الیور ساکس باشد و هنوز هم، بعد از گذشت ۳۰ سال از نخستین چاپ آن، مورد توجه است. این کتاب مجموعهای از بررسیهای موردی بعضی از بیماران ساکس است. در هر فصل یا بخش این کتاب، یک مورد خاص و غریب عصب شناختی مطرح شده است؛ موردهایی که گاه تباه کنندهی زندگی بودهاند.
مردی که زنش را با کلاه اشتباه میگرفت، دریانورد گم گشته، بانوی بدون بدن، مردی که از تخت بیرون افتاد، دستها، اشباح، تراز شده، چشمها به راست، سخنرانی رئیس جمهور، ریِ تیک زنِ بامزه، بیماری کوپید، مسئله هویت، بله پدر _خواهر، تسخیرشده، خاطرهپردازی، نوستالژی بیاختیار، سفری به هند، سگی در زیر پوست، قتل، پندارههای دیداری هیلده گارد، ربه کا، یک گِروو متحرک، دوقلوها و هنرمند اوتیستیک عناوین داستان های فصلهای این کتاب هستند.
بخشی از آخرین یادداشت دکتر ساکس در روزنامه نیویورک تایمز: «در چند روز گذشته توانستم به گذشت روزهای زندگیام از زاویه دیدی وسیع نگاه کنم و دریافتم به همهی بخشهای زندگیام تعلق خاطر دارم. البته حتی در این مقطع که سرطان مرا به بستر تبعید کرده فکرم این نیست که کاری با زندگی ندارم. برعکس من شدیدا احساس زنده بودن میکنم و میخواهم و امید دارم که در زمان باقیمانده از عمرم، دوستیهایم را عمیقتر کنم. با کسانی که دوستشان دارم وداعی شایسته داشته باشم. بیشتر بنویسم. اگر توانش را داشته باشم مسافرت کنم و باز به سطوح تازهای از درک و بینش برسم».
دکتر اولیور وولف ساکس ۳۰ اگوست ۲۰۱۵ در شهر نیویورک در سن ۸۲ سالگی درگذشت.