نقد کاربردی

هر کس مرا ستود، سزاوار زندگی ست

اخیرا به طور هماهنگ و وسیع، مطالبی در رسانه های غربی در دست انتشار است که هرگونه نقد اقدامات جهان غرب از سوی اهالی شرق را نوعی کج اندیشی ناشی از تعصب و توهم و حتی بیماری های روانی عنوان می کنند. در این فرهنگ سازی خزنده، منتقدان غیرخودی را جزو پیروان «تئوری توطئه» قلمداد کرده اند.
چندی پیش می خواستم نامه ای به یکی از دوستان قدیمی مطبوعاتی ارسال کنم ولی ایمیلش را گم کرده بودم. اسمش را به انگلیسی در گوگل جستجو کردم تا در یکی از سایت های اجتماعی برایش پیام بگذارم. ضمن موفقیت در این جستجو، به¬طور تصادفی یکی از مقالاتش را به زبان انگلیسی با سربرگ یکی از مراکز امنیتی غربی در وبگاه سایت افشاگر ویکی لیکس WikiLeaks پیدا کردم.
وقتی فایل پی دی اف را برایش فرستادم، دیر وقت زنگ زد و با هیجان و کنجکاوی زیادی ماجرا را از من جویا شد.
گفتم ویکی‌لیکس سازمانی غیرانتفاعی و بین‌المللی است که به ارسال و افشای اسناد از سوی منابع ناشناس می‌پردازد. مقاله ی شما هم جزو اسنادی بود که آن جا قرار داشت. او گفت: من مقاله ای در روزنامه داخل کشور منتشر کردم که در افکار عمومی داخلی توجه چندانی به آن نشد در حالی که سازمان امنیت کشور خارجی آن را از زبان فارسی به انگلیسی ترجمه کرده و برای تجزیه و تحلیل در اختیار مدیران ارشد خود قرار داده است.
بسیاری ساده انگاران هنگام چت، نامه نگاری یا مبادله اطلاعات تصور می کنند که در فضای خصوصی دو طرفه بدون حضور اغیار به کار خود مشغول هستند در حالی که از سوی مراکز مختلف، رقابتی سخت در دستیابی و تجزیه و تحلیل اطلاعات کاربران در جریان است. آن ها در این جستجوی تمام عیار هیچ چیز دورریزی نمی بینند. افکار قابل سرمایه گذاری را می ربایند و بر اساس جزئی ترین مطالب موید تمایلات و سلائق، برنامه ریزی های سیاسی و تجاری خود را سامان می دهند.
خلاصه این که به یاد داشته باشیم هم زمان که به امکانات ارتباطی متصل می شویم هر آن چه که به دیتا تبدیل شود، با مخاطبین آشکار و پنهان به اشتراک گذاشته شده است.

کبری حسینی
مدیر مسئول

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا