اعصاب و روانمسیر سلامت

فراروانشناسی، رشته ای دانشگاهی با مشاهداتی غیرقابل توضیح

به گزارش آفتاب سلامت فراروانشناسی (پاراپسیکولوژی) Parapsychology از تقسیمات روانشناسی ست که به مطالعه توانائی های خارق‌العاده و غیرطبیعی انسان ها می پردازد.

این رویدادهای پارانرمال و توضیح ناپذیر در همه زمان ها و در همه فرهنگ ها و جوامع گزارش شده‌اند و اکثرا هم شبیه هم هستند.

وقایع تکرار شونده مذکور را شاید بتوان فرایند تبادل اطلاعات و انرژی دانست که در حال حاضر با علوم شناخته شده فعلی قابل توضیح نیستند. این موارد در شاخه‌ای به نام فرا روانشناسی مطالعه و بررسی می‌شوند.

هم اکنون در آمریکا دانشگاه «ویرجینیا» در شاخه پزشکی-روانشناسی به مطالعه امکان بقای خودآگاهی پس از مرگ می‌پردازد و دانشگاه «آریزونا» در آزمایشگاه «وریتاس» تحقیقاتِ آزمایشگاهی واسطه‌ها (میانجی‌ها) را هدایت می‌کند. هم چنین چندین موسسه خصوصی، از جمله موسسه علوم ادراکی – معرفتی، به تحقیقات فراروانشناختی مشغول هستند.

انگلستان در دانشگاه های معتبری چون «ادینبرا»، «نورت هامپتون» و «لیورپول» با تأسیس آزمایشگاه‌های مجهز، مطالعات فراروانشناسی را دنبال می‌کند. تحقیقات فراروانشناختی هم چنین توسط دیگر شاخه‌های فرعی روانشناسی نیز دنبال می‌شود. این شاخه‌ها عبارت ست از روانشناسی انتقال شخصیتی (transpersonalpsychology) که جنبه‌های متعالی یا روحانی ذهن بشر را مطالعه می‌کند و روانشناسی غیرمتعارف که به بررسی باورهای نامتعارف و ماورا الطبیعه و تجربیات ذهنی غیر عادی در قالب روش‌های روانشناسی سنتی می‌پردازد.

تاریخچه فراروانشناسی

در ۱۹۱۱ دانشگاه «استنفورد» به عنوان اولین نهاد علمی درآمریکا به منظور مطالعه پدیده‌های ادراک فراحسی (ESP) و روان-جنبشی (PK) در محیط آزمایشگاهی آغاز به کار کرد. رهبری این تحقیقات به عهده روانشناسی به نامِ «ژان ادگار کوور» گذاشته شد. در ۱۹۳۰ دانشگاه «دوک دومین» مؤسسه بزرگ آموزش آمریکا را برای مطالعات انتقادی ESP و PK در شرایطِ آزمایشگاهی تأسیس کرد. رهبری این تحقیقات بر عهده «ویلیام مک دوگال» روانشناس معروف و مشارکت دیگر اعضای دپارتمان از جمله روانشناسانی چون «کارل زنر»، «ژوزف بی. راین» و «لوسیا ای. راین» گذاشته شد. آزمایش‌های ESP بر روی محصلان دانشگاهی داوطلب آغاز شد. در مقابل رویکردهای تحقیقات روحی – روانی که اصولاً در جستجوی مدارک کیفی برای پدیده‌های ماوراءالطبیعه بود، آزمایش‌ها در دانشگاه «دوک» به شیوه کمی – آماری و با استفاده از کارت و تاس و چیزهایی از این دست صورت گرفت. به دنبال آزمایش‌های ESP در دانشگاه «دوک»، روش‌های آزمایشگاهی استاندارد برای بررسی ESP توسعه یافته و محققان زیادی از سرتاسر جهان از آن استقبال کردند. انتشار کتاب جی.بی.راین تحت عنوان «مرزهای جدید ذهن» در سال ۱۹۳۷ افکار عمومی را با یافته‌های آزمایشگاهی آشنا کرد.

«راین» در کتابش واژه فراروانشناسی را که «ماکس دسویر» ۴۰ سال پیش ابداع کرده بود برای توصیف تحقیقات انجام شده در دانشگاه دوک به کار برد و این واژه جا افتاد. راین هم چنین آزمایشگاهِ خودگردان فراروانشناسی را در داخل دانشگاه دوک بنا نهاد و همراه با مک دوگال نشریه فراروانشناسی را ارائه کردند.

آزمایش‌های فراروانشناسی در دیوک باعث به وجود آمدن انتقادهای فراوانی توسط روانشناسان علمی گردید. این روانشناسان مفاهیم و مدارک ESP را به چالش کشیدند. راین و همکارانش تلاش کردند تا به این انتقادها از طریق طراحی آزمایش‌ها، مقاله‌ها و کتب پاسخ دهند. آنها تمامی پاسخ های شان را در کتاب «ادراک فراحسی پس از ۶۰ سال» جمع‌آوری کردند. پس از گذشت چند سال مدیریت انجمن دوک در زمینه فراروانشناسی ضعیف شد و پس از بازنشستگی راین در ۱۹۶۵ پیوند فراروانشناختی با دانشگاه از هم گسست. راین پس از چندی بنیاد تحقیقات ماهیت بشر (FRNM) و مؤسسه فراروانشناسی را به عنوان جانشین آزمایشگاه دوک تأسیس کرد. در ۱۹۹۵ به مناسبت صدمین سالگرد تولد راین، FRNM به مرکز تحقیقات راین تغییر نام یافت. هم اکنون مرکز تحقیقاتی راین یک واحد تحقیقاتِ فراروانشناسی است که با هدف «تقویت ادراک بشر نسبت به آن دسته توانایی‌ها و حساسیت‌هایی که در محدودیت‌های فضایی و زمانی امروز نمی گنجند» به کار خود ادامه می‌دهد. انجمن فراروانشناسی (PA) در دورهام، کارولینای شمالی در ۱۹ ژوئن ۱۹۵۷ تأسیس شد. ترکیب و ساختار آن توسط جی.بی.راین بر مبنای یک کارگاه فراروانشناسی که در آزمایشگاه سابق فراروانشناسی دانشگاه دوک بنا شده بود پیشنهاد شد. راین پیشنهاد کرد که گروه خود را به شکل یک هسته تحت عنوان یک جامعه بین‌المللی – تخصصی فراروانشناسی درآورد. هدف سازمان همان‌طور که در متن اساس نامه آن آمده ‌است چنین اعلام شد: «پیشرفت فراروانشناسی به عنوان یک علم، جهت گسترش دانش این رشته و کامل کردن یافته‌های دیگر شاخه‌های علم.» انجمن فراروانشناسی در سال ۱۹۶۹ تحت رهبری انسان‌شناس معروف «مارگارت مید» قدم‌های بلندی در راستای پیشرفت رشته فراروانشناسی برداشت. اوج این تحقیقات هنگامی بود که انجمن آمریکایی پیشرفت علم (AAAS) یعنی بزرگ‌ترین جامعه علمی در جهان به همکاری با PA پرداخت. با این حال در ۱۹۷۹ فیزیکدانی به نام «جان ویلر» عنوان کرد که فراروانشناسی چیزی به جز یک شبه علم نبوده و AAAS بایستی در پذیرفتن PA و همکاری با این انجمن بازنگری کند. با این حال تلاش‌های او برای حذف وابستگی این رشته با AAAS بی ثمر ماند. هم اکنون، PA از حدود ۳۰۰ عضو از سراسر جهان تشکیل شده ‌است که از AAAS حمایت می‌کنند. سالانه AAAS همایشی برگزار می‌کند که در آن فراروانشناسان می‌توانند تحقیقات خود را در معرض دید دانشمندان رشته‌های دیگر گذاشته و فعالیت‌های فراروانشناسی را تحت نفوذ سیاست‌های علمی AAAS ادامه دهند.

وابستگی انجمن روانشناسی (PA) به انجمن آمریکایی پیشرفت علم (AAAS)، همراه با مطرح شدن عمومی پدیده‌های روحی- روانی و اسرار آمیز در دهه ۱۹۷۰ منجر به افزایش تحقیقات فراروانشناسی طی این دوره شد. در همین راستا سازمان‌های برجسته دیگری نیز شکل گرفتند. سازمان‌هایی نظیر مؤسسه فراروانشناسی و پزشکی، مؤسسه فراعلم، مؤسسه تحقیقات دین و روح، موسسه علوم ادراکی– معرفتی، انجمن بین‌المللی تحقیقات کریلیان، و آزمایشگاه تحقیقاتی بررسی فنی پدیده‌های نامتعارف پرینستون. هم چنین در همین زمان تحقیقات فراروانشناختی در مؤسسه تحقیقاتی استنفورد (SRI) نیز صورت می‌گرفت. در مجموع قلمرو فراروانشناسی در این سال‌ها گسترش یافت. در همین سال‌ها بود که روانپزشکی به نام «یان استیونسن» (بخش زیادی از تحقیقات جنجال‌برانگیز خودش را در زمینه تناسخ انجام داد. روان‌شناسی به نام «تلما موس» مشغول مطالعه عکس برداری کریلیان) در آزمایشگاه فراروانشناسی UCLA شد. نفوذ معلمان روحانی از آسیا و ادعای آنها مبنی بر ایجادِ توانایی‌های خاص از طریق مدیتیشن (تفکر، عبادت) باعث شد تا تحقیقاتی بر حالت‌های تغییر یافته هوشیاری صورت بگیرد. فیزیکدانی به نام «راسل تارگ» در ۱۹۷۴ اصطلاح مشاهده از راه دور را برای استفاده در برخی از کارهایش در SRI ابداع کرد. طی این دوره، توجه آکادمی‌های بیرون از فراروانشناسی نیز به این موضع جلب شد. در ۱۹۷۹ طی آماری که از ۱۱۰۰ پروفسور دانشگاهی انجام شد معلوم شد که در آمریکا تنها ۲ درصد از روانشناسان، ادراک فراحسی را غیرممکن می‌دانستند. شمار بسیار بیشتری (۳۴ درصد) اظهار کردند که ESP را به عنوان یک واقعیت اثبات شده و یا ممکن قبول دارند. این درصد حتی در برخی مناطق بالاتر بود. ۵۵ درصد دانشمندان علوم طبیعی، ۶۶ درصد دانشمندان علوم اجتماعی (به استثنای روانشناسان)، و ۷۷ درصد آکادمی‌های هنر و علوم انسانی و آموزشی عقیده داشتند که تحقیقات ESP ارزش بررسی دارند.

موج تحقیقات ماوراءالطبیعه طی دهه ۱۹۷۰ادامه یافت و به دهه ۱۹۸۰ کشیده شد. در انتهای دهه ۱۹۸۰، انجمن فراروانشناسان گزارش داد که در بیشتر از ۳۰ کشور جهان اعضای مشغول به کار دارد. علاوه براین، تحقیقاتی جدا از PA در اروپای شرقی و شوروی سابق صورت گرفت.

ادراک فراحسی

یعنی آگاهی نسبت به چیزی خارج از وجود شخص بدون استفاده از حواس معمولی. ادراک فراحسی شامل موارد زیر است:

تله‌پاتی

انتقال فکر از شخصی به شخص دیگر، بدون استفاده از حواس پنج گانه است مانند: شناسایی کارت بازی که دیگری فقط به آن فکر کرده است.

روشن بینی

شناسایی ماهیت یک شی یا یک حادثه واقعی بدون دیدن با چشم. مانند معلوم کردن شی پنهان شده که ماهیتش برای کسی مشخص نیست.

آینده بینی

آگاهی از یک حادثه قبل از وقوع آن است مثل معرفی کسی که پشت در است.

یکی از تجربیات فرا روانی، رویای صادقانه است. مثلا پدری در رویا جزئیات تصادف پسرش را با ماشین می‌بیند و بعد ثابت می‌شود، تصاویر دیده شده با تمام جزئیات درست بوده‌اند. تصور حضور کسی و حضور ناگهانی او، یا خواب دیدن مرگ کسی و در گذشت او نیز از این گونه موارد به شمار می‌روند.

تاثیر فیزیکی ذهن بر اشیا

مثلا استفاده از نیرو و قدرت ذهن برای حرکت دادن اشیا

مفاهیم مرتبط با فرا روانشناسی

از مفاهیم مرتبط با فرا روانشناسی، هیپنوتیزم است که زمانی در زمره سحر و جادو به شمار می‌آمد. در هیپنوتیزم، کسی که علاقمند و آماده همکاری است، بخشی از کنترلی را که بر رفتار خود دارد به هیپنوتیزم کننده واگذار می‌کند و تحریفاتی را در واقعیت می‌پذیرد. این کار با تمرکز او بر شی معین یا با تلقین خواب‌آلودگی به او انجام می‌شود در چنین حالتی فرد، برنامه‌ریزی کردن را متوقف می‌کند و تخیلات به آسانی برانگیخته می‌شوند. فرد، کم‌تر واقعیت را می‌آزماید و فقط به صدا و سخنان هیپنوتیزم‌کننده توجه می‌کند و آنها را می‌پذیرد. مثلا در بررسی تسکین درد از راه هیپنوتیزم، با وجودی که درد هنوز ادامه دارد، فرد، تلقین هیپنوتیزم‌کننده را در موردهایی از درد می‌پذیرد و فقدان درد را اعلام می‌کند.

سه مورد از آزمون های بسیاری که برای مدعیان توانایی های خارق العاده طراحی شده است:

در جمعی از راستی آزمایان، یک ممتحن به کارت بازی که به صورت قرعه و پنهانی به او تحویل شده چشم می دوزد و شخص امتحان شونده بی این که کارت بازی ممتحن را دیده باشد، راستی آزمایان را از آن چه بر کارت نقش بسته یا نوشته شده، آگاه می سازد.

ممتحن در حضور راستی آزمایان، از میان بسته های یک شکل، بسته ای را به طور تصادفی انتخاب می کند که در آن لحظه هیچ کس از درون آن با خبر نیست. شخص امتحان شونده، ممتحن و ناظرین را از ماهیت شی داخل بسته آگاه می کند.

ممتحن در حضور ناظرین دو تاس را در لیوان قرار داده و تکان می دهد و روی میز رها می سازد. شخص امتحان دهنده پیش از سقوط تاس ها روی سطح میز، وضعیت آنها را پیشگویی می کند.

در حال حاضر آن چه درست به نظر می‌رسد این است که علم بارها نشان داده است که هنوز ناشناخته‌های زیادی وجود دارد. و پدیده‌های فرا روانی نیز جزء این موارد می‌باشند که علم هنوز از اسرار این پدیده‌ها و چگونگی وقوع ادراک فراحسی پرده برنداشته است.

ناگهان به یاد دوست دوران دانشگاه تان می افتید و خاطرات خود با او را در ذهن مرور می کنید که تلفن زنگ می زند و همان دوست با شما تماس می گیرد یا در جمع نشسته اید که به یاد دوستی غایب می افتید و از او حرف به میان می آورید. دیری نمی پاید که همان شخص وارد جمع می شود. این موارد آن قدر زیاد اتفاق افتاده که در فرهنگ ملل مختلف برایش ضرب المثل ها ساخته اند: به طور مثال:

«فلانی حلال زاده است تا اسمش را آوردیم سر و کله اش پیدا شد» یا «انگار مویش را آتش زده اند» و «طرف از طایفه جن بود تا اسمش را آوردیم ظاهر شد.» و …

پروفسور «کریس فرنچ» از بخش «واحد تحقیقات روانشناسی غیر متعارف» کالج «گولد اسمیت» در دانشگاه لندن می‌گوید: «فرا روانشناسی آکادمیک در برخوردش با پدیده‌های پارانرمال بسیار جدی عمل می‌کند و در کار ما، برخلاف باور بسیاری از مردم، نمی‌توانید آن‌قدرها ترسیدن، دویدن و فریاد زدن را در خانه‌های تسخیر شده، ببینید.»

دکتر «جِین هنری» که از اساتید روان‌شناسی کاربردی در «Open University» است، آن را به این شکل تعریف می‌کند: «فراروان‌شناسی، مطالعه پدیده‌های روانی (Psychic) است. برای مثال، تبادل اطلاعات بین یک ارگانیسم و محیط خود بدون واسطه‌های حسی. این شامل ارتباط ذهن با ذهن (مانند تله پاتی) و حرکت یا تاثیر ذهنی بر روی مواد است که فراروان‌شناسان به آن «سایکو کینسیس» هم می‌گویند.»

فراروانشناسان هنگام تحقیق بر روی این پدیده‌ها، از روش‌های مختلف کیفی (مانند مصاحبه با شاهدان عینی) و کمی (مثل تحلیل‌های آماری داده‌ها و نظرسنجی‌ها) سود می‌برند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا