مسیر سلامت

ضرورت تعلیم سعی و پشتکار به کودکان

ضریب‌ هوشی بالا برای رسیدن به موفقیت در زندگی تأثیرگذار است اما تضمین کننده‌ی ‏آن نیست. نقش انضباط فردی و پشتکار را نباید دست‌کم گرفت. پژوهشگران اروپایی ‏معتقدند باید به کودکان کمک کرد تا پشتکار و استواری را فرا بگیرند.‏

موارد زیادی وجود دارد که شاید هر کدام از ما بارها و بارها در زندگی روزمره با آن‌ها مواجه ‏شده‌ایم. پسر جوانی که از دوران مهدکودک به‌طور مستمر عبارت «خیلی باهوشی» را به اشکال ‏مختلف شنیده، اینک با نمرات متوسطی دیپلم می‌گیرد، چون اطمینانی در ضمیرش ریشه دوانده ‏که ضریب هوش بالایی دارد و به همین دلیل ضرورتی برای زحمت یادگیری در زندگی‌اش وجود ‏ندارد. یا دختر نوجوانی که همواره مورد تحقیر و سرکوب استعداد قرار داشته، تنها با یک نگاه به ‏تمرین‌های ریاضی، برگه را کنار می‌گذارد و می‌گوید از پس حل آن‌ها برنمی‌آید.‏

شهامت رویارویی با ‌ تکالیف سنگین و نومید نشدن پس از نخستین شکست، با فاکتورهای ‏مختلفی در ارتباط است که به دوران کودکی و شخصیت شکل گرفته فردی وی مربوط می‌شود.‏

نتیجه‌ی یک پژوهش تازه که در مجله ساینس منتشر شده، نشان می‌دهد که کودکان می‌توانند ‏پشتکار و استواری را حتی در سنین بسیار پایین یاد بگیرند. این‌جا هم والدین به عنوان الگوی ‏کودک نقش مهمی بازی می‌کنند. ‏

یولیا لئونارد از موسسه فن‌آوری ماساچوست در کمبریج و تیم او به پژوهش جالبی در این مورد ‏دست زدند. آن‌ها می‌خواستند بدانند که آیا کودکان ۱۵ ماهه هم پس از دیدن یک الگوی مثبت، ‏حاضر به تلاش برای یافتن راه‌حلی برای یک مشکل هستند یا نه.‏

الگوبرداری از پشتکار بزرگ‌سالان

در مجموع ۱۲۶ کودک ۱۵ ماهه در تحقیق آن‌ها شرکت کردند. این بچه‌ها به سه گروه تقسیم ‏شدند. پژوهشگران به گروه نخست جعبه‌ شفافی را نشان دادند که در آن یک قورباغه پلاستیکی ‏قرار داشت. خانمی به مدت۳۰ ثانیه مقابل چشم این کودکان برای باز کردن در جعبه تلاش ‏می‌کند. او پس از ۳۰ ثانیه موفق می‌شود برچسبی که مانع باز شدن در جعبه می‌شد را از آن ‏جدا کند. این آزمایش در گروه دوم تکرار می‌شود با این تفاوت که فرد بزرگ‌سال بدون تلاش زیاد ‏پس از ده ثانیه در جعبه را باز می‌کند و به قورباغه می‌رسد. گروه سوم بدون داشتن الگو و ‏شرکت در این آزمایش وارد مرحله دوم می‌شوند.‏

در مرحله دوم به هر کودک جعبه‌ای نشان داده می‌شود که از داخل آن صدای موزیک می‌آید‌ و ‏یک دکمه بزرگ قرمز رنگی روی آن است. این دکمه به راحتی فشار داده می‌شود اما عملکردی ‏ندارد. الگوی بزرگ‌سال مقابل چشم هر کودک، دکمه‌ دیگری را که به سادگی پیدا نمی‌شود فشار ‏می‌دهد. سپس به کودک نشان داده می‌شود که به این ترتیب از درون جعبه صدای موزیک به ‏گوش می‌خورد.‏

بعد از آن پژوهشگران جعبه را در اختیار هر کودک می‌گذارند و اتاق را ترک می‌کنند. آن‌چه در ‏دقیقه بعد اتفاق می‌افتد روی یک نوار ویدئویی ضبط می‌‌شود. برخی از کودکان پس از چند بار ‏که دکمه بزرگ قرمز را فشار می‌دهند، جعبه را به گوشه‌ای پرت می‌کنند یا از پدر و مادر کمک ‏می‌طلبند.‏

برخی از کودکان بسیار باهوش هم به سرعت دکمه اصلی را پیدا می‌کنند. این کودکان باهوش ‏مانند کودکانی که در تمام مدت دو دقیقه حتی یک‌بار هم دکمه قرمز را فشار نمی‌دهد یا ‏والدین‌شان به آن‌ها کمک می‌کنند، از مرحله بعد خارج می‌شوند. ‏

استواری برای رسیدین به هدف

‏۱۰۲ کودک وارد مرحله بعد می‌شوند. کودکان گروه نخست که پیش‌تر تلاش یک بزرگ‌سال برای ‏باز کردن در جعبه و رسیدن به قورباغه را دیده بودند، پشتکار بیشتری برای دستیابی به هدف ‏داشتند. آن‌ها دکمه قرمز بدون ‌عملکرد را به امید نتیجه گرفتن بارها و بارها فشار می‌دهند، برخی ‏هم دکمه اصلی را پیدا می‌کنند. به نظر پژوهشگران، این تحقیق نشان می‌دهد که آن‌ها پشتکار ‏بیشتری برای رسیدن به نتیجه داشتند، گرچه شماری از آن‌ها درک نکرده بودند که دو دکمه، در ‏عملکرد باهم متفاوت هستند.‏

این پژوهشگران معتقدند بزرگ‌سالان باید عرق ریختن خود برای رسیدن به یک هدف را به ‏فرزندان خود نشان دهند. آن‌ها می‌گویند کودکانی که در زندگی شهری و مدرن رشد می‌کنند، ‏نمی‌توانند شاهد تلاش جانفرسای بزرگ‌سالان خود در محیط‌های پر رقابت کاری آنان باشند. این ‏کودکان در مهدکودک و مدرسه، بزرگ‌سال را در حال انجام کارهایی می‌بینند که به خوبی از پس ‏آن‌ها برمی‌آیند و ممکن است دچار این برداشت اشتباه شوند که آن‌ها هم در بزرگسالی به سادگی ‏از پس انجام همه‌کارها برخواهند آمد و نیازی به پی‌گیری و پشتکار ندارند.‏

البته ماهنامه آفتاب سلامت به اطلاع می‌رساند پژوهشی که کمبریج به تازگی انجام داد، جزو امواج پژوهشی بسیاری به حساب می‌آید که پس از آزمایش مارشمالو استنفورد به راه افتاده است. این آزمایش «پشتکار سنجی» کودکان مهد کودکی، تحت سرپرستی پرفسور والتر میشل، در سال ۱۹۶۰ انجام شد. امتحان مارشمالو یکی از مشهورترین تست‌های روان‌شناسی است.

روش اجرای این آزمایش به این شکل بود که ۱۰۰۰ کودک جذب شده در سنین مهد کودک را، به‌طور انفرادی به اتاقی دعوت می‌کردند که روی میز آن، یک نوع شیرینی محبوب موسوم به مارشمالو Marshmallow یا پف نبات قرار داشت. به بچه‌ها گفته می‌شد می‌توانند آن را بردارند ولی اگر ۱۵ دقیقه صبر کنند و به مارشمالو دست نزنند، علاوه بر سهم عادی، یک مارشمالو  دیگر هم به عنوان سهم فوق العاده جایزه می‌گیرند.

گروهی از بچه‌ها بی‌آنکه پشتکاری نشان داده و در مقابل وسوسه مقاومت کنند، مارشمالو خود را خوردند اما گروهی دیگر صبر کردند تا زمان وعده داده شده سپری گردد تا علاوه بر خوردن مارشمالو، جایزه موعود را نیز تصاحب کنند.

آزمایش مارشمالو تازه آغاز راه بود. پرفسور والتر میشل با زیر نظر گرفتن رفتارهای هر دو گروه این بچه‌ها در طول سال‌های آینده، امتحان طاقت قرسای خود را به کمال رساند.

او با ارائه‌ی مستندات زندگی بچه‌هایی که اینک بزرگ شده بودند، نشان داد آن دسته از بچه‌ها که به مارشمالو دست نزدند، آینده‌ی موفق‌تری برای خود رقم زدند. آن‌ها اراده‌ی قوی‌تری داشتند و در مقایسه با گروهی که مارشمالو را بی‌صبرانه خورده بودند، کمتر دچار اعتیاد شدند.کمتر به بزهکاری و خلاف روی  آوردند و حتی در ازدواج و زندگی خانوادگی خود نیز موفق‌تر بودند.

اینک که به اهمیت و آثار وجود پشتکار و یا فقدان آن در آینده کودک پی بردیم، با رعایت اصول تربیتی، اراده و پشتکار کودک خود را تقویت کنیم:

رفتار پدر و مادر با کودک همراه با تفاهم باشد.

در روابط و تعاملات خود با کودک صادق باشید.

با برعهده گیری وظایف و مسئولیت‌های کودک به استقلال او آسیب نزنید.

وظایف شایسته و در حد توانی به کودک محول سازید.

با به عقب انداختن برخی تمایلات، صبوری را به کودک بیاموزید.

به کودک مزایای همکاری را نشان دهید.

نظم و انضباط را به‌طور عملی در زندگی کودک جاری سازید.

خودتان با اراده ورزی، الگوی نخستین کودک شوید.

زندگی توام با اراده و پشتکار مشاهیر را با زبانی کودکانه برای او بازگو کنید.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا