اعصاب و روانتفسیر سلامت

جستجوی جواهری در اعماق مغز نخبگان

به گزارش آفتاب سلامت دانش روانشناسی با توجه به کاربردهای توسعه آفرین هوش هیجانی، Emotional intelligence به طور مخفف EI این توانایی منحصر به فرد را به­ طور مستمر طی تست­ های برنامه­ ریزی شده و پیچیده مورد کالبدشکافی ­های آکادمیک قرار می ­دهد. هوش هیجانی، هوش عاطفی یا هوش احساسی شامل شناخت و کنترل عواطف و هیجان‌های خود با هدف تحت کنترل نگاه داشتن شرایط است. به عبارت دیگر، شخصی که EI بالایی دارد، سه مؤلفه هیجان‌ها را به طور موفقیت آمیزی با یکدیگر تلفیق می‌کند. مؤلفه­ ی شناختی، مؤلفه­ ی فیزیولوژیکی و مؤلفه­ ی رفتاری، هیجان­ های سه گانه­ی این تلفیق توفیق آفرین هستند.

دانشمندان بر این باورند که رهبران و مدیران، با هوش‌های هیجانیِ بالاتر، توان بیشتری برای هدایتِ سازمانِ تحت کنترل‌شان دارند.

از مقالاتِ پژوهشی برخی دانشمندان این­ گونه بر می‌آید، کسانی که از هوش هیجانی برخوردارند می‌توانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بینِ پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند و از اطلاعاتِ عاطفی برای راهنمایی فرایندِ تفکر و اقداماتی با احتمال موفقیت بیشتراستفاده کنند.

هوش هیجانی، اصطلاحِ فراگیری است که مجموعه­ ی گسترده‌ای از مهارت‌ها و خصوصیات فردی را دربرگرفته و به طور معمول به آن دسته مهارت‌های درون فردی و بین فردی گفته می‌شود که فراتر از دایره ­ی مشخصی از دانش‌های پیشین، چون بهره ­ی هوشی و مهارت‌های فنی یا حرفه‌ای است.

​​​​​​​در محافل علمی اعتقاد بر این است که توجه به «هوش عاطفی» برای ایجاد جوامع سالم، ضرورت دارد.

هوش هیجانی مفهومی است که روز به روز از آن بیشتر در عرصه‌های مربوط به روابط انسانی، چه در محیط کار و چه در خانواده، استفاده می‌شود.

دانشمندان علم روانشناسی دهه‌هاست درباره­ ی «هوش عاطفی» تحقیق می‌کنند و تحقیقات آنان نشان داده که داشتن «هوش عاطفی» بالا ضامن موفقیت در روابط اجتماعی در محیط کار و دیگر روابط انسانی است.

«هوش عاطفی» بر چگونگی رفتار ما و بر نحوه ­ی برخورد ما با پیچیدگی‌های روابط اجتماعی تاثیر می‌گذارد و برخورداری کافی از آن باعث می‌شود تصمیماتی که می‌گیریم نتایج بهتری داشته باشد.

به روشنی ثابت شده بهره هوشی intelligence quotient  به طور مخفف  IQ طی آزمون­هایی مطمئن و سنجیده شده قابل اندازه‌گیری است اما هوش عاطفی را تا امروز نتوانسته ­اند مورد سنجش و اندازه گیری قرار دهند.

در گذشته «بهره هوشی» که در کانون آن استفاده از فکر و خرد در حل مسائل قرار دارد، معیار اصلی برای تشخیص قابلیت‌های یک فرد و امکان موفقیتش در زندگی تلقی می‌شد. اما پژوهشگران می‌دیدند که برخورداری از بهره هوشی بالا لزوما متضمن موفقیت افراد در کار و زندگی‌شان نیست. «هوش عاطفی» مفهوم گمشده‌ای بود که آن­ها به دنبالش می‌گشتند تا بتوانند علت موفقیت برخی افراد را توضیح دهند. حال این نکته روز به روز بیشتر جا می‌افتد که یک رمز مهم موفقیت در کار و زندگی ‌برخورداری از هوش عاطفی بالاست.

با وجود اهمیت «هوش عاطفی»، غیر قابل اندازه‌گیری بودن آن باعث می‌شود که به سختی بتوان دانست که یک نفر تا چه حد به لحاظ عاطفی باهوش است. اما برخلاف بهره­ ی هوشی که به سختی قابل افزایش است، هوش عاطفی را می‌توان با تمرین‌های مداوم در خودشناسی و با یادگیری توانایی‌های اجتماعی و ارتباطی افزایش داد.

تست‌های علمی معتبر برای اندازه‌گیری هوش عاطفی رایگان یا ارزان نیستند تا هر کسی به راحتی بداند تا چه حد از این هوش بهره‌مند است. با این حال تراویس برادبری Travis Bradberry، روانشناس و از پژوهشگران برجسته در زمینه هوش عاطفی، یقین دارد که اگر شما دارای مشخصاتی باشید که در زیر شرح داده می‌شود، از هوش عاطفی بالایی برخوردار هستید:

می‌توانید از واژه‌های دقیق برای بیان احساسات خود استفاده ‌کنید

همه ­ی انسان‌ها احساساتی را تجربه می‌کنند، اما تنها برخی از آن‌ها می‌توانند به طور دقیق تشخیص دهند و بگویند احساسی که دارند چیست. تحقیقاتی که تاکنون انجام گرفته نشان می‌دهد که تنها ۳۶ درصد مردم می‌توانند ماهیت احساسات خود را بشناسند. این امر مشکل ایجاد می‌کند، چون احساساتی که نشود بر آن نامی گذاشت اغلب سوء‌تفاهم به وجود می‌آورد و این خود انتخاب‌های غیرعقلانی و رفتارهای غیرسازنده را به دنبال دارد.

انسان‌هایی که دارای هوش عاطفی بالا هستند احساسات­شان را هدایت می‌کنند چون می‌توانند آن‌ها را بفهمند. این انسان‌ها از گنجینه­ ی بزرگی از واژه‌ها برای بیان احساسات­شان استفاده می‌کنند. در حالی­که بسیاری از مردم به گفتن این­که حال­شان «بد» است بسنده می‌کنند، کسانی که به لحاظ عاطفی باهوش هستند، می‌توانند دقیقا تشخیص دهند که الان احساس می‌کنند «عصبی (حساس در برابر عوامل خارجی)» هستند یا «سرخورده»، «غمگین» هستند یا «خشمگین»، «افسرده» یا «مضطرب»‌. هر چه واژه‌ای که برای بیان یک احساس‌‌تان انتخاب می‌کنید دقیق‌تر باشد و نیز این­که چه چیز باعث ایجاد این احساس شده و چه باید در رابطه با آن انجام داد، نشان می‌دهد که شناخت‌تان از احساسات­تان بهتر است.

دیگران برای­تان بی‌تفاوت نیستند

فرق نمی‌کند که اطرافیان شما درون‌گرا باشند یا برون‌گرا. کسانی که دارای هوش عاطفی بالا هستند درباره­ ی کسانی که در اطراف­شان هستند کنجکاوند. این کنجکاوی حاصل همدلی، یعنی درک احساسات دیگران است، حاصل اهمیت قائل بودن برای انسان‌های دیگر است و بی‌تفاوت نبودن نسبت به این­که چه بر آن‌ها می‌گذرد. این یکی از مهم­ترین خصوصیت‌های افرادی است که دارای هوش عاطفی بالا هستند.

از تغییر استقبال می‌کنید

کسانی که به لحاظ عاطفی باهوش‌اند، انعطاف‌پذیرند و مدام در حال پذیرش چیزهای جدید. آن‌ها می‌دانند که ترس از تغییر، انسان را فلج می‌کند و مانع موفقیت و خوشبختی‌اش می‌شود. آن‌ها در جستجوی تغییر هستند که گاه در گوشه‌ای کمین کرده، و برنامه‌ریزی می‌کنند تا تغییر حاصل شود.

نقاط ضعف و قوت خود را می‌شناسید

انسان‌هایی که به لحاظ عاطفی باهوش‌اند تنها در درک احساسات خود و دیگران توانا نیستند؛ آن‌ها می‌دانند در چه کاری توانا و خوب هستند و برای چه کاری خوب نیستند. آن‌ها هم­چنین می‌دانند که چه محیطی و چه آدم‌هایی می‌توانند به آن‌ها کمک کنند تا به موفقیت و خوشبختی برسند. می‌توان گفت که شما هوش عاطفی بالایی دارید اگر بدانید که نقاط قوت‌تان چیست و چگونه می‌توانید به این نقاط قوت تکیه کنید و از آن­ها بهره ببرید و هم­چنین اگر بدانید چگونه می‌توانید مانع شوید که نقاط ضعف­تان جلوی پیشرفت‌تان را بگیرد.

دارای توانایی داوری درباره شخصیت‌ها هستید

بخش بزرگی از هوش عاطفی در ارتباط با شناخت و آگاهی اجتماعی و توانایی شناخت مردم است؛ این­که در چه شرایطی به سر می‌برند و چه تجربه‌هایی را از سر می‌گذرانند. با گذشت زمان تجربه‌هایی می‌اندوزید که باعث می‌شود بتوانید شخصیت انسان‌ها را بشناسید. دیگر کسی به نظرتان اسرارآمیز نمی‌آید. می‌دانید که با چه اشخاصی سر و کار دارید، انگیزه‌های آن‌ها را می‌فهمید، حتی اگر نقاب بر چهره داشته باشند و باطن‌شان بسیار متفاوت از ظاهرشان باشد.

دیگران نمی‌توانند به راحتی شما را آزار دهند

اگر شما درک روشن و خلل‌ناپذیری از خودتان داشته باشید و به وضوح بدانید که هستید و چه اصولی در زندگی ‌برای­تان مهم است، دیگران مشکل بتوانند چیزی بگویند یا کاری کنند که شما را خشمگین کند. انسان‌هایی که هوش عاطفی بالا دارند دارای اعتماد بنفس و به دور از تعصب درباره ­ی مسائل مختلف هستند. شما حتی ممکن است درباره ­ی خودتان شوخی کنید یا به دیگران اجازه دهید درباره­ ی شما شوخی کنند، چون این توانایی را دارید که بین استفاده از طنز و تحقیر دیگران تفاوت بگذارید.

از خطاها درمی‌گذرید

افرادی که دارای هوش عاطفی بالا هستند از خطاهای­شان فاصله می‌گیرند، اما آن‌ها را فراموش نمی‌کنند. این افراد اشتباهات­شان را در فاصله‌ای مطمئن از خود نگاه می‌دارند و در عین حال آن‌ها را تا حدی قابل دسترس قرار می‌دهند تا بتوانند با نظر به آن‌ها موفقیت آینده‌شان را نیز تضمین کنند. برای این­که بتوانند مثل یک بندباز ماهر میان فکر کردن مدام به خطاها و به یاد آوردن آن‌ها حرکت کنند باید در «خودآگاهی» ممارست کرده باشند. فکر کردن طولانی درباره ­ی خطاهایی که کرده‌اید باعث ایجاد ترس و اضطراب در شما می‌شود. اگر خطاهای­تان را کاملا فراموش کنید هم احتمال دارد آن‌ها را تکرار کنید. ایجاد تعادل میان این دو، بسته به آن است که تا چه حد توانایی استفاده از خطاهای­تان را به عنوان تجربه‌ای ارزنده داشته باشید. اگر این توانایی را در خود تقویت کنید، می‌توانید هر گاه از پای افتادید به سرعت دوباره روی پای­تان بایستید.

کینه‌جو نیستید

احساسات منفی‌ای که به دلیل کینه‌جویی به ­وجود می‌آیند در حقیقت استرس‌زا هستند. همین که شما به حادثه‌ای پرتنش فکر کنید باعث می‌شود که به طور غریزی در موقعیتی قرار بگیرید که انگار هنوز تهدیدی وجود دارد و بدن­تان به شما می‌گوید یا بجنگ یا فرار کن! اگر این تهدید واقعا در حال وقوع باشد واکنش به آن برای ادامه­ ی حیات شما ضروری است، اما اگر تهدید مربوط به موضوعی است قدیمی، رها نکردن این استرس باعث ایجاد هرج و مرج در بدن شما می‌شود و پس از مدتی می‌تواند تاثیری مخرب بر سلامتی‌تان بگذارد. محققان نشان داده‌اند که استرس حاصل از کینه‌جویی از جمله باعث بالا رفتن فشار خون و بیماری‌های قلبی می‌شود. ادامه­ ی کینه‌جویی باعث ادامه استرس می‌شود و کسانی که دارای هوش عاطفی بالا هستند به هر قیمتی شده از آن پرهیز می‌کنند.رها کردن خود از کینه‌جویی باعث می‌شود که هم احساس بهتری داشته باشید، هم بدن­تان سالم بماند.

اشخاص منفی را خنثی می‌کنید

سر و کار داشتن با آدم‌های دشوار می‌تواند شما را عصبی، خسته و درمانده کند. کسانی که دارای هوش عاطفی بالا هستند روابط­شان با چنین افرادی را از طریق نگاه کردن به احساسات خودشان کنترل می‌کنند. وقتی قرار است با چنین افرادی گفت‌وگو یا ملاقات کنند، از عقل خود بهره می‌گیرند و احساسات­شان را دخالت نمی‌دهند. آن‌ها احساسات­شان را شناسایی می‌کنند و نمی‌گذارند که خشم یا ناراحتی، آتشی که هست را شعله‌ور کند. آن‌ها هم­چنین به نقطه نظر شخص دشوار توجه می‌کنند و می‌کوشند تا راه حلی پیدا کنند که آن فرد هم بپذیرد. آن‌ها در بدترین شرایط هم به آدم‌های دشوار اجازه نمی‌دهند که باعث پایین آمدن روحیه‌شان شوند.

کمال‌گرا نیستید

انسان‌هایی که به لحاظ عاطفی باهوش هستند به دنبال دستیابی به کمال در چیزی نیستند، چون می‌دانند چنین چیزی وجود ندارد. هیچ انسانی کامل نیست و امکان بروز اشتباه در اعمال همه­ ی انسان­ها وجود دارد. وقتی هدف شما کمال‌گرایی باشد، همیشه احساسی رنج‌آور در رابطه با خطاهای­تان را با خود حمل می‌کنید. این احساس می‌خواهد مجبورتان کند تا دست از تلاش بردارید یا از تلاش‌تان بکاهید. وقت ­تان را صرف شِکوه از این می‌کنید که چرا نتوانسته‌اید به هدفی برسید یا این­که باید کاری را به گونه‌ای دیگر می‌کرده‌اید. در حالی­که این وقت می‌تواند صرف حرکت به جلو و تلاش برای رسیدن به هدف‌های آینده‌تان شود.

اوقاتی را آگاهانه به دور از شبکه‌های ارتباطی می‌گذرانید  

دوری جستن از شبکه‌های ارتباطی برای اوقاتی از روز نشانه هوش عاطفی بالاست، زیرا این کار به شما کمک می‌کند تا استرس‌تان را تحت کنترل درآورید و در لحظه زندگی کنید. وقتی شما برای ۲۴ ساعت هر روز هفته در دسترس باشید، مثل این است که یک سیم استرس‌زا به خود وصل کرده‌اید. قطع اینترنت، موبایل، ایمیل برای مدتی، به شما فرصتی برای تنفس می‌دهد. تحقیقات پژوهشگران نشان می‌دهد که قطع ایمیل حتی برای مدتی کوتاه، استرس را کاهش می‌دهد. بسیار سخت بتوان در آرامش به چیزی فکر کرد در حالی­که هر لحظه یک ایمیل رشته افکارتان را قطع می‌کند.

میزان مصرف مواد اضطراب‌آور چون قهوه را محدود می‌کنید

با مصرف زیاد قهوه آدرنالین در بدن آزاد می‌شود که هم اضطراب‌آور است و هم عاملی قلمداد می‌شود برای آن­که بدن خود را در وضعیت «یا بجنگ یا فرار کن» حس ‌کند. در این حالت رجوع به عقل برای تصمیم‌گیری سخت‌تر می‌شود. کافئین مغز و بدن را در وضعیتی پراسترس قرار می‌دهد و احساسات بر رفتار غلبه می‌کند. مدتی طول می‌کشد تا کافئین از بدن خارج شود. افراد با «هوشِ عاطفی» بالا می‌‌دانند که کافئین چنین مشکلی را با خود می‌آورد. به جای آن­که این ماده آن‌ها را کنترل کند، آن‌ها این ماده را کنترل می‌کنند.

به قدر کافی می‌خوابید

خواب در بالا بردن هوش عاطفی و مدیریت استرس بسیار اهمیت دارد. وقتی که می‌خوابید، مغزتان قوای خود را باز می‌یابد، خاطرات طول روز را مرور و ذخیره می‌کند یا آن‌ها را دور می‌ریزد. وقتی بیدار می‌شوید ذهن‌تان روشن است. افراد دارای هوش عاطفی بالا می‌دانند که اگر به اندازه­ ی کافی و آن‌گونه که باید نخوابند حافظه‌شان ضعیف می‌شود و توانایی‌شان برای کنترل خود و تمرکز بر روی مسائل، کاهش پیدا می‌کند. برای همین خواب از اولویت‌های اصلی آن‌هاست.

از سخن گفتن مداوم با خود پرهیز می‌کنید

هر چه بیشتر خود را با افکار منفی مشغول کنید، قدرت بیشتری به این افکار می‌دهید. بیشتر افکار منفی ما، فقط افکار هستند و نه واقعیت. افرادی با هوش بالای عاطفی، افکارشان را از واقعیت‌ها جدا می‌کنند تا از دایره منفی‌گرایی خارج شوند و به سوی چشم‌اندازهای مثبت و تازه بروند.

به کسی اجازه نمی‌دهید مانع خوشحالی شما بشود

وقتی حس شادی و خشنودی شما به عقیده مردم وابسته باشد، نمی‌توانید ناخدای کشتی خوشبختی‌تان باشید. وقتی آدم‌های دارای هوش عاطفی بالا احساس خوبی نسبت به کاری که کرده‌اند دارند، اجازه نمی‌دهند عقیده یا حرف‌های توهین‌آمیز کسی آن احساس را از آن­ها بگیرد. غیرممکن است که آدم واکنشی نسبت به آن­چه دیگران فکر می‌کنند نداشته باشد، ولی لازم هم نیست که آدم خودش را با بقیه مقایسه کند. چون ارزش شما از درون­تان برمی‌آید، اهمیتی هم ندارد که مردم چه فکر می‌کنند یا چه می‌کنند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا