تیمارستان «استون هیرست»/Stonehearst Asylum
آفتاب سلامت: تیمارستان «استون هیرست» Stonehearst Asylum بر اساس نوشته ای از نویسنده ی مشهور آمریکایی «ادگار آلن پو» Edgar Allan Poe با نام «سامانه دکتر تار و پرفسور فدر» The System of Doctor Tarr and Professor Fether با رویکرد آثار روانشناسی و رازآلود نوشته شده است.
این فیلم از لحاظ موضوعی، درام، معمایی، ترسناک و مهیج طبقه بندی شده است.
Eliza Graves اسم دیگر این فیلم است که با تمرکز بر بیماری یک زن زیبا و جوان، مخاطب را درگیر مشغله های فکری در خور توجهی می سازد. افسردگی شدید در پزشکان جنگی، مرز باریک عقل و جنون، جایگاه زن در زندگی و آسیب شناسی روش های درمانی در تیمارستان ها در زمره موضوعات مطرح شده در این فیلم است.
اواخر قرن هجدهم یک استاد روانشناسی به نام «ادوارد نیوگیت» در سالن بزرگ تدریس دانشگاه هاروارد مشغول تشریح بیماری هیستری زن جوانی به نام الیزا است. (در روانپزشکی امروزی، واژه ی هیستری به کار برده نمی شود و با دسته بندی های دقیق تر، انواع بیماری های هیستریک را تشریح می کنند.) دکتر نیوگیت، الیزای بیمار، یک انسان دردمند را هم چون موشی آزمایشگاهی در برابر دیدگان دانشجویان روانشناسی قرار می دهد و با لمس وی، او را دچار حمله ی هیستریک شامل تشنج، فلج و ضعف عمومی می سازد. الیزا خود را عاقل معرفی کرده و از دانشجویان حاضر در سالن تقاضای کمک می کند. در ادامه درمی یابیم الیزا پیشتر شوهر بی احساس خود را که به او به عنوان کالایی برای هوس رانی نگاه می کرد، از ناحیه ی چشم و گوش به شدت زخمی کرده است. نیوگیت پس از تشریح بیماری الیزا، او را به پرستار تیمارستان تحویل داده و بیمار آزرده حال، سوار بر ویلچر از سالن تدریس به تیمارستان برگردانده می شود.
استاد نیوگیت، تجربیات خود درباره ی نحوه ی برخورد با بیماران روانی را با دانشجویان در میان می گذارد و آنان را از باور کردن حرف دیوانگان برحذر می دارد.
در دومین صحنه، شخصیت اول فیلم به طور موثر وارد داستان می شود. او دیوانه ای باهوش ولی آشفته حال است که در تیمارستان کوچک دانشگاه هاروارد، عاشق الیزا شده است. جوان عاشق با جابجایی الیزا به تیمارستان استون هیرست، از هاروارد فرار می کند و با هویت جعلی دکتر ادوارد نیوگیت، خود را به محل بستری معشوق می رساند.
وقتی شخصیت اول فیلم وارد تیمارستان استون هیرست می شود، دیوانگان موفق شده اند اداره کنندگان تیمارستان را غافلگیر و زندانی کنند. مخاطب در وهله ی نخست حاضر نیست حرف افراد زندانی را که پزشک، پرستاران و کارکنان هستند باور کند و تصور می رود آنها دیوانگان خطرناکی باشند که خود را عاقل معرفی می کنند و این همان خط باریک عقل و جنون است که به صورت دراماتیکی به نمایش درآمده است.
برای اینکه در تعدد شخصیت های داستان، سر در گم نشویم باید بدانیم داستان با سه دکتر سر و کار دارد:
Dr. Edward Newgate
Dr. Silas Lamb
Dr. Benjamin Salt
دکتر «ادوارد نیوگیت»، استاد دانشگاه هاروارد و نظریه پرداز دانش روانشناسی است.
دکتر «سیلاس لمب»، پزشک افسرده ی مناطق جنگی است که در یک اقدام جنون آمیز با توجیه خلاص کردن درمندان از رنج، تعدادی از سربازان بستری و به شدت زخمی را در بیمارستان صحرایی با هفت تیر خود به قتل رسانده و سپس اقدام به خودکشی می کند اما گلوله ای داخل اسلحه باقی نمانده است و او را بعد از انتحار نافرجام به عنوان بیمار روانی در تیمارستان استون هیرست بستری می کنند.
دکتر «بنجامین سالت»، رئیس زندانی شده ی تیمارستان استون هیرست است که با اتخاذ روش های روان درمانی مربوط به قرن هجدهم، همچون خوراندن تریاک، وارد کردن شوک های الکتریکی، حبس در تابوت های چوبی و اعمال قرون وسطایی، سعی ناموفق در معالجه ی بیماران استون هیرست داشت.
در ادامه ی داستان متوجه می شویم دکتر «سیلاس لمب» با کمک یک قاتل بالفطره به نام «میکی فین» و عده ای دیگر از بیماران، موفق شده است کنترل تیمارستان استون هیرست را از دست دکتر «بنجامین سالت» خارج کرده و دیوانگان را جایگزین مدعیان عقلانیت سازد. دکتر لمب هویت خود را از مراجعین جدید مخفی کرده و خود را دکتر بنجامین سالت نامیده است. او حضور دیوانگان در همه جای تیمارستان را روش جدید درمانی عنوان می کند.
یکی از نکات جالب این است که دیوانه ی عاشق و دکتر لمب به عنوان دو دیوانه، هویت دو عاقل را تصاحب کرده اند و موفق شده اند بدون برانگیختن سوء ظن، مخاطب خود را قانع سازند همان هایی هستند که ادعا می کنند.
در مناظره ای تلخ و تنفرانگیز، میان دکتر سالت زندانی و دکتر لمب کودتاچی، تصمیمی جنون آمیز گرفته می شود. پیرو دستور خشم گینانه ی دکتر لمب، دیوانگان، دکتر سالت را به تخت شوک الکتریکی می بندند و با وارد کردن برق فشار قوی باعث می شوند دکتر سالت، عقل فناپذیر خود را به دلیل شدت شوک الکتریکی از دست بدهد و به جمع دیوانگان بپیوندد.
نیوگیت دروغین که فکری به جز الیزا در سرش نیست، از معشوق می خواهد تا با هم به نقطه ای دلخواه بگریزند و زندگی عاشقانه ای را به او نوید می دهد اما حکومت مقتدرانه ی متولیان جدید تیمارستان، عقوبت سختی را متوجه افراد فراری می کند. دو نفر از کسانی که سعی در فرار داشتند با مهارت فین به دام می افتند. یکی از آن ها که به خوبی فین را می شناسد، پیش از شکنجه تا سرحد مرگ خود را به دره ای مرگ بار پرت می کند و نفر دوم به دست فین کشته می شود.
دکتر نیوگیت جعلی در حین مسموم کردن نوشیدنی های جشن سال نو، از سوی فین غافل گیر می شود ولی پس از جدالی سخت موفق می شود فین را در زیر آواری از زغال سنگ مدفون سازد. او می خواهد دیوانگان را بیهوش کند تا با استفاده از این فرصت، کارکنان زندانی تیمارستان را آزاد کرده و همزمان به اتفاق الیزای زیبا بگریزد ولی در کمال ناباوری فین خود را به دیوانگان رسانده و آنان را از آشامیدن نوشیدنی مسموم برحذر می دارد. دکتر نیوگیت جعلی به دستور دکتر لمب دستگیر میشود و لمب طی یک سخنرانی کوتاه نوید میدهد که بهزودی دکتر نیوگیت به کمک فناوری شوک الکتریکی، از مزاحمت عقل خود خلاص شده و به جمع دیوانگان خواهد پیوست و آنان با آغوش باز، نیوگیت را به جمع خود راه می دهند. نیوگیت از لمب می خواهد پیش از دریافت شوک الکتریکی عکسی را از جیب او خارج کرده و ببیند. لمب با دیدن عکس یکی از سربازان مقتول، به یاد خودکشی نافرجام خود می افتد و در اثر افسردگی شدید می رود تا کار ناتمام انتحار را به آخر برساند. فین که برای مجازات نیوگیت بی تاب است، شوکر را برمی دارد و می خواهد آن را با آخرین درجه روی شقیقه های او بگذارد ولی الیزا پیش از زمان مقرر برق را به جریان می اندازد و فین بر اثر شدت جریان الکتریسته طی مرگی هولناک جان خود را از دست می دهد.
الیزا دست و پای نیوگیت را باز می کند و کارکنان تیمارستان، آزاد شده و دوباره کنترل آسایشگاه را به دست می گیرند.
دکتر نیوگیت واقعی همراه با شوهر مصدوم الیزا به تیمارستان استون هیرست می آیند تا ترخیص الیزا را پیگیری کنند اما متوجه می شوند که الیزا و شخصی که هویت دکتر نیوگیت را جعل کرده بود، از آن جا گریخته اند.
در آخرین صحنه، دیوانه ی عاشقی که از هر عاقلی، عاقل تر به نظر می رسد، الیزای زیبا را با خود به کشوری دیگر برده است. آنها در باغ بزرگ و مصفایی به سر میبرند که قسمتی از یک آسایشگاه روانی به نام سانتا کریستینا است. این بار او خود را دکتر لمب معرفی کرده است و با روش صمیمیت با بیماران روانی برخورد میکند. او موسیقی درمانی و پرهیز از هرگونه خشونت را در دستور کار آسایشگاه قرار داده و در واقع به آرمانهای دکتر لمب جامه ی عمل پوشانده است.
الیزا در کمال سلامتی و خوشحالی در کنار اوست و این طور به نظر می رسد که آن دو همچون پادشاه و ملکه ای عاشق، فرمانروایان سرزمینی خوشبخت شده اند.
Directed by: Brad Anderson
Produced by: Bruce Davey Mark Amin
Mel Gibson
Screenplay by: Joseph Gangemi
Based on: “The System of Doctor Tarr and Professor Fether”
By: Edgar Allan Poe
Starring
Kate Beckinsale
Jim Sturgess
Michael Caine
Ben Kingsley
David Thewlis
Brendan Gleeson
Music by: John Debney
Cinematography: Thomas Yatsko
Edited by: Brian Gates
Production
company
Icon Productions
Sobini Films
Running time:113 minutes
Country: United States
Language: English