اعصاب و روانتفسیر سلامت

تقلایی غم انگیز برای بهبود زندگی

به گزارش آفتاب سلامت: رویداد تلخ خودکشی را بر حسب موارد وقوع یافته می شود به سه مرحله قسمت کرد: تهدید کردن، عمل به وعده و پایان دادن به زندگی.

برخی از این افراد افسرده، اطرافیان را تهدید می کنند که خود را از بین خواهند برد، اما به تهدید خود عمل نمی‌کنند. اما عده ای اقدام به خودکشی می کنند ولی به دلایلی نجات می یابند. گروه بعدی کسانی هستند که تهدید خود را عملی کرده و چشم از جهان فرو می بندند.

برخی از بیم دهندگان به خودکشی، به شکلی علنی، صریح و واضح به دیگران اطلاع می دهند که می خواهند به زندگی خود پایان دهند. این گروه، زندگی کردن را دوست دارند و صرفا برای کسب امتیازات بیشتر و از سر راه برداشتن مشکلات موجود، تهدید به خودکشی می کنند ولی باید به خاطر داشته باشیم به دلیل ضعف در تمیز دادن تهدیدات واقعی از تصنعی و اطلاع یقینی از مکنونات قلبی افراد، راهی برای تشخیص افراد مصمم، از مدعیان امتیاز طلب وجود ندارد. این افراد در طلب ازدواج با کسی یا ممانعت از طلاق، فرار از عقوبت و مجازات، متوقف کردن ازدواج دو نفر یا کسب پاره ای منافع، تهدید به خودکشی می کنند.

آنان که به طور عملی دست به خودکشی می زنند، برخلاف تهدیدکنندگان، تصمیمات خود را با دیگران در میان نمی گذارند. البته احتمال این وجود دارد پیش از اقدام به اطرافیان، افسردگی عمیق خود را بروز دهند یا نشانه هایی از آلام خود را با دیگران در میان بگذارند مثل بی میلی شان به غذا خوردن یا ناتوانی در خوابیدن، ولی به طور معمول از به زبان آوردن فکر خودکشی پرهیز می کنند و به همین خاطر، میزان افسردگی و درماندگی شان به دیگران مکشوف نمی شود. حتی اگر بتوانند پیام های ناقص خود را به دیگران منتقل سازند، به دلیل عدم وضوح پیام، مفهوم آن به گیرنده معلوم نمی شود. این دسته از افراد سرانجام با اقدام به خودکشی، خود را در مهلکه ای غم انگیز و اطرافیان را در شوک و سوگی درد آور گرفتار می سازند.

درصد قابل توجهی از اقدام کنندگان به خودکشی جان به در می برند، زیرا بیشتر این افراد به شیوه‌هایی عمل می کنند که نجات دادن آنها ممکن و میسر باشد.

بطور مثال، مرتکبین این اقدام در حضور افراد دیگر و به نحوی که اقدام آنها سریعا علنی گردد، دست به خودکشی می زنند و یا پس از عملی کردن تصمیم خود به کسی تلفن زده و وی را از اقدام خود مطلع می سازند.

با جمع بندی و تحلیل این رفتارها مشخص می شود که این افراد در تصمیم به مردن، مصمم نیستند. بر حسب همین مشاهدات برخی تحلیل گران می گویند خودکشی جستن راهی به زندگی است.

افرادی را که به زندگی خود پایان داده اند به سه دسته تقسیم می کنند:

  • آنهایی که تهدیدشان در دل شنوندگان اثر نکرده و در دستیابی به مطالبات خود ناکام مانده اند.
  • کسانی که به موقع نجات داده نشده‌‌اند.
  • آنانی که مصمم به پایان بخشیدن به زندگی خود بودند.

یکی از آزار دهنده ترین پدیده های خودکشی، نامه ها و یا بیانات به جا مانده از اقدام کنندگان به خودکشی است. بسیاری از بازماندگان به این آثار، به چشم اظهاراتی صادقانه و برآمده از راستی می نگرند در حالی که بسیاری از این اقوال و گفتار متاثر از عدم تعادل روحی بیان شده است.

در بسیاری از نوشته هایی که برای خواندن اطرافیان، پس از مرگ نویسنده به جا گذاشته می شود، دروغ ها و ناراستی های فراوانی وجود دارد. نمونه ای الگویی و مستند از آنها در ژوئن ۱۸۹۵ در فرانسه، قابل ذکر است.

کارگری به نام جانی به خاطر حسادت به رقیب، به قتل زنی اقدام کرد که امید نداشت او را از آن خود کند. او پس از اقدام به قتلی ناموفق، خودکشی کرد. زن با سرعت عمل مامورین به موقع از مرگ نجات می یابد. اظهارات این زن و بیانات شاهدینی که فریاد کمک خواهی او را شنیده بودند، ثابت کرد که نامه به جا مانده از جانی، دروغی برای رمانتیک نشان دادن عشق او و زن مورد علاقه اش بوده است. این زن نه تنها هیچ گاه تمایلی به خودکشی نداشته است بلکه تقلای زیادی کرده تا از نیت دیوانه وار جانی رهایی یابد. جانی در این نامه عنوان می کرد که آن دو عاشق و معشوقی هستند که آگاهانه تصمیم گرفته اند با یکدیگر بمیرند.

ذکر این مثال برای روشن کردن این واقعیت است که افراد مصمم به خودکشی مانند افراد معمولی می توانند برای فریب دیگران و دیگر گونه نشان دادن واقعیت، به دروغگویی مبادرت ورزند و حقیقت را کتمان کنند.

سازمان بهداشت جهانی و انجمن بین المللی پیش گیری از خودکشی، از سال ۲۰۰۳ هرساله دهم سپتامبر(۲۰ شهریورماه) را به عنوان روز پیش گیری از خودکشی در جهان نامگذاری کرده ‌است.

براساس آمار سازمان بهداشت جهانی هر ساله یک میلیون نفر در جهان دست به خودکشی می زنند. خودکشی در ظرف ۴۵ سال گذشته حدود ۶۰ درصد رشد داشته است.

سازمان بهداشت جهانی آمار مرگ و میر را برحسب علت مرگ بررسی کرده و به این نتیجه رسیده که آمار خودکشی در کشورهای ثروتمند و متوسط / فقیر به‌شدت فرق می‌کند، به حدی که ۷۵ درصد کل خودکشی‌های دنیا در دسته دوم رخ می‌دهد.

نکته مهم‌تر آن‌که، به نظر می‌رسد ثروت و میزان دارایی خانواده در مورد نوجوانان به‌طور خاص اثر شدید دارد.

نگاهی گذرا به آمار موجود نشان می‌دهد که در کشورهای فقیر، خودکشی بین ۱۰ تا ۲۵ ساله‌ها به‌ مراتب بیش از بقیه گروه‌هاست. اما در کشورهای مرفه‌تر چنین جهشی دیده نمی‌شود. این مشاهده نشان می‌دهد که افراد این گروه سنی وقتی فقیرند به‌مراتب بیشتر در خطرند.

اگر از منظر دسته‌بندی جنسیتی نگاهی به نتایج اقدام به خودکشی بیندازیم، به‌طور کلی از میان مرتکبین به خودکشی مردها بیشتر از زن ها جان خود را از دست می دهند. آن‌طور که خانم «دکتر فلایشمان» می‌گوید، بین نوجوان‌ها «دخترها بیشتر سعی می‌کنند خودشان را بکشند، اما پسرها در خودکشی موفق تر عمل می کنند.»

ایزی دیکس، چهارده ساله بود که خودش را کشت. خودکشی او بحث خودکشی نوجوانان را در بریتانیا باز کرد. خانم سادرلند در توضیح این امر می‌گوید: «مردانگی و الگویی که جامعه از رفتار مردانه می‌سازد، مهم‌ترین عامل این تفاوت است.»

البته این اختلاف بین آمار خودکشی دخترها و پسرها در کشورهای فقیر کمتر است. در کشورهای ثروتمند مردها سه برابر زنان خودکشی موفق دارند، اما در کشورهای متوسط/فقیر این نسبت حدود یک‌ونیم است.

آمار نشان می‌دهد در بعضی کشورها خودکشی اولین عامل مرگ در گروه سنی ۱۵ تا ۱۹ سال است  از جمله در آسیای جنوب شرقی، که از هر شش مرگ در دختران نوجوان یکی خودکشی است.

در آفریقا هم وضع بحرانی است: نرخ مرگ بر اثر خودکشی (۹ نفر به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت) از همه‌جای دنیا جز آسیای جنوب شرقی (۲۵ نفر در ۱۰۰ هزار نفر) بالاتر است.

دکتر فلایشمان می‌گوید: «فرضیه ما این است که در این مناطق دسترسی به ابزاری که بتوان با آن خودکشی کرد بیشتر است و مشاور و یاری رسان های از این دست در این مناطق کمتر دیده می شود. در مناطق روستایی که از سم‌های حشره‌کش که بسیار کشنده‌اند، زیاد استفاده می‌کنند، و کسی هم نیست که به موقع کمک‌شان کند.»

متخصصان همواره گفته‌اند که خودکشی «خودبخودی» رخ نمی‌دهد. تحقیقات دانشگاهی نشان می‌دهد حدود ۹۰ درصد نوجوان‌هایی که خودشان را می‌کشند از مشکلات روحی و روانی قبلی در رنج بوده اند.

ریشه مشکل ممکن است افسردگی باشد – که رایج‌ترین بیماری در این گروه سنی است – یا اضطراب، خشونت، یا مصرف مواد مخدر. اما جز این‌ها عوامل دیگری مثل تغییر محیط یا شرایط سخت در مدرسه یا اختلاف با دوستان یا درگیری‌های هویتی جنسی هم می‌تواند مؤثر باشد.

از همین روست که متخصصان می‌گویند باید دنبال نشانه‌های اولیه گشت. و به همین خاطر است که «خیریه ساماریتنز» در روزهای اول سال تحصیلی که دانش‌جوها تازه به دانشگاه می‌آیند، کمپین پیش‌گیری از خودکشی راه می‌اندازند.

آن‌طور که مدیرعامل این خیریه می‌گوید: «دوران دانشجویی، اغلب به دوره‌ سرخوشی و هیجان و البته خودشناسی شناخته می‌شود. این تصویر در مورد بعضی دانش‌جوها درست است. اما واقعیت این است که دوری از خانه برای بسیاری دیگر مشکل‌زاست.»

باید این نکته را به یاد داشت که مشکل روانی یک نوجوان ضرورتا به معنای این‌که به سمت خودکشی می‌رود نیست. ضمن این‌که به دلیل حساسیت این موضوع – مثلا غیرقانونی بودن خودکشی در بعضی کشورها، یا مواردی که اساسا گزارش نمی‌شود – میل به خودکشی گاه در دسته‌های دیگر (مشکل روانی) دسته‌بندی می‌شود.

یکی از مواردی که در برنامه‌های پیش گیری از خودکشی به آن توجه می‌شود، آزار و اذیت – و اخیرا آزار و اذیت اینترنتی – است.

آن‌طور که مرکز پیش گیری و کنترل جراحت در آمریکا اعلام کرده، آزار و اذیت با خودکشی رابطه‌ای نزدیک اما پیچیده دارد.

آزار و اذیت – چه واقعی چه اینترنتی – احتمالا با خودکشی نسبت دارد، هرچند متخصصان می‌گویند نباید این رابطه را رابطه ساده علت و معلول دید. در گزارش این مرکز آمده: «جوان‌هایی که در معرض آزار و اذیت هستند بیشتر به سمت خودکشی می‌روند. اما نباید این واقعیت را طوری طرح کرد که انگار آزار، تنها علت یا مسبب مستقیم خودکشی است. چنین حرفی نه تنها مفید نیست، که می‌تواند مخرب هم باشد، چون به این برداشت غلط دامن می‌زند که واکنش طبیعی به آزار و اذیت خودکشی است. چنین برداشتی بالقوه خطرناک است، چون می‌تواند باعث تقلید این رفتار (خودکشی) بشود.»

برخی شواهد نشان می‌دهد که گزارش‌های احساساتی در رسانه‌ها هم می‌تواند افراد آسیب‌پذیر را به تقلید (از موضوع گزارش) و خودکشی سوق دهد. متخصصان به این پدیده می‌گویند: «واگیرداری اجتماعی». خانم سادرلند معتقد است رسانه می‌تواند نقش مثبت هم داشته باشد، مثلا توصیه عمومی به افراد دردمند برای طرح مشکلات روحی شان با مشاورینی که در دسترس هستند.

متخصصان سلامت عمومی معتقدند دولت‌ها باید استراتژی‌های جامع و درازمدت برای پیش‌گیری از خودکشی داشته باشند. اما آمار سازمان بهداشت جهانی نشان می‌دهد تا امروز فقط ۲۸ کشور چنین استراتژی‌‌ای (در سطح ملی) اندیشیده‌اند.

آن‌طور که دکتر فلایشمان می‌گوید:«فنلاند جزو اولین کشورهایی است که استراتژی پیش‌گیری از خودکشی را در جامعه خود کاربردی کرده است. آمار خودکشی فنلاند در یک دهه ۳۰ درصد کاهش نشان می دهد.»

به گفته کارشناسان سازمان بهداشت جهانی، از مهم ترین راهکارها برای پیش گیری از خودکشی اطلاع رسانی به مردم و آموزش راه های مقابله با مشکلات است. اما استفاده از چنین روش‌هایی در برخی از کشورها هنوز چندان مورد استفاده نیست.

عمده ترین دلایل خودکشی، مسائل اجتماعی و فرهنگی، مسائل اقتصادی و مشکلات روحی و روانی عنوان شده است.

کشورهای اروپای شرقی نظیر لیتوانی و روسیه در صدر جدول بیشترین آمار خودکشی در جهان قرار دارند.

مطالعاتی که در آمریکا صورت گرفته نشان می دهد که زود خوابیدن، نوجوانان را در برابر افسردگی و فکر خودکشی محافظت می کند.

بنابراین مطالعات که بر روی نوجوانان ۱۲ تا ۱۸ سال صورت گرفته، احتمال دچار شدن به افسردگی در میان نوجوانانی که بعد از نیمه شب می خوابند ۲۴ درصد بیشتر از نوجوانانی است که قبل از ساعت ۱۰ شب خود را برای خوابیدن آماده می کنند.

نتیجه این مطالعات که در نشریه Sleep انتشار یافته همچنین نشان می دهد که در میان کسانی که کمتر از ۵ ساعت در شبانه روز می خوابند احتمال دچار شدن به افسردگی، ۷۱ درصد بیشتر از کسانی است که مدت ۸ ساعت در شبانه روز می خوابند.

این مطالعات توسط پژوهشگران دانشکده پزشکی دانشگاه کلمبیا در نیویورک صورت گرفته و در آن اطلاعات مربوط به ۱۵ هزار و ۵۰۰ نوجوان در دهه ۱۹۹۰ مورد بررسی قرار گرفته است.

در پرسش نامه های تکمیلی، ساعت خواب قریب به یک چهارم این نوجوانان بعد از نیمه شب علامت گذاری شده است.

مقدار خوابی که برای این گروه سنی مناسب تشخیص داده می شود ۹ ساعت تعیین شده است.

این پژوهش گران می گویند از هر ۱۵ نوجوانی که مورد بررسی قرار گرفته اند یک کودک دچار بیماری افسردگی بوده است.

علاوه بر این در میان نوجوانانی که از نیمه شب به بعد خود را برای خواب آماده می کنند این خطر که به خودکشی فکر کنند، ۲۰ درصد بیشتر از نوجوانانی است که از ساعت ۱۰ شب به بعد بیدار نمی مانند.

این بررسی ها هم چنین نشان می دهد که افسردگی و فکر خودکشی در میان نوجوانان دختر، و نیز نوجوانانی که فکر می کنند والدین شان علاقه زیادی به آنان ندارند، بیشتر است.

دکتر جیمز گنگویچ، که این مطالعات تحت نظر او صورت گرفته می گوید: «خواب با کیفیت خوب می تواند عاملی برای جلوگیری از بیماری افسردگی و نیز معالجه این بیماری باشد.»

به عقیده سارا برنن، که مدیر مسئول سازمان خیریه بریتانیایی موسوم به Young Minds است، خواب کافی، غذای خوب و ورزش منظم به نوجوانان در مقابله با بیماری افسردگی و نیز جلوگیری از آن کمک می کند و به والدین نوجوانان باید اطلاعات لازم برای مراقبت و محافظت فرزندان شان در برابر این بیماری داده شود.

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا